- Feb
- 5,841
- 8,888
- مدالها
- 5
امّا هزاران حیف عزیزِ من که این حرفها بر زبانم جاری نشده، از ته قلبم یک زبانم لال میآید که وجودم را هم لال میکند چه برسد به زبانم... .
تمام دردهایت به جانِ خسته و تن نحیفم تو را مگر میشود نفرین کرد؟
تو نیمِ دیگر منی؛ عشق خیانَتکار من سرت درد بگیرد جایجای تنم زخم میشود و به درد میآید.
تو را فقط باید پرستید تو خدایی؛ خدا!
تمام دردهایت به جانِ خسته و تن نحیفم تو را مگر میشود نفرین کرد؟
تو نیمِ دیگر منی؛ عشق خیانَتکار من سرت درد بگیرد جایجای تنم زخم میشود و به درد میآید.
تو را فقط باید پرستید تو خدایی؛ خدا!
آخرین ویرایش: