جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده ● یادت هست...؟ اثر دردانه عوض‌زاده ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط دردانه با نام ● یادت هست...؟ اثر دردانه عوض‌زاده ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 657 بازدید, 25 پاسخ و 17 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع ● یادت هست...؟ اثر دردانه عوض‌زاده ●
نویسنده موضوع دردانه
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط دردانه
موضوع نویسنده

دردانه

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jun
1,810
32,494
مدال‌ها
3
کاش یادم نبود!
روی همین نیمکت، آن دختر رسید. همانی که با دیدنش شوکه شدی و هیچ نگفتی.
اما او همه‌چیز را گفت.
همانی که زمانی ادعای دوست داشتنش را کرده بودی.
 
موضوع نویسنده

دردانه

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jun
1,810
32,494
مدال‌ها
3
گفت از زیادی دوست‌های همچون اویت.
گفت از تعویض دوست‌هایت به راحتی تعویض لباس.
و به من هشدار داد از روزی که مرا نیز به راحتی کنار بگذاری.
 
موضوع نویسنده

دردانه

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jun
1,810
32,494
مدال‌ها
3
فهمیدی؟
مدت‌ها به این پارک نیامدم تا چشمانم این نیمکت را نبیند، تا به یاد نیاورم همین‌جا دلم را به کسی باختم که برایم تنها ک.س بود و آنقدر مهم که فراموشم نمی‌شود.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

دردانه

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jun
1,810
32,494
مدال‌ها
3
ندیدی!
من در برابر نخواستنت کم آوردم.
دوباره برگشتم و روی همین نیمکت نشستم.
به آن امید که بیایی و حرف بزنی از همه‌جا.
 
موضوع نویسنده

دردانه

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jun
1,810
32,494
مدال‌ها
3
شنیدی؟
او گفت
از دوستان بی‌شمارت!
آنچنان که مثل شده بودی میانشان، از دل نبستن
اما فقط تا قبل از همان دیدار اولمان روی همین نیمکت.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

دردانه

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jun
1,810
32,494
مدال‌ها
3
شنیدی؟
که گفت با خودت عهد کرده بودی اگر دلم را از آن خود کنی دیگر به کسی جز من فکر نکنی و جز من نگاه نکنی.
 
موضوع نویسنده

دردانه

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jun
1,810
32,494
مدال‌ها
3
نفهمیدی!
حرف او با دل من چه کرد؟
وقتی گفت برایت با همه فرق داشتم.
گفته بودی آنقدر مرا می‌خواهی که نمی‌خواهی بی‌اجازه و تعهد حتی دستم را بگیری.
 
موضوع نویسنده

دردانه

سطح
2
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jun
1,810
32,494
مدال‌ها
3
ندیدی!
آن روز روی این نیمکت چه شد؟
دختری پشیمان، قلبش همین‌جا سوخت.
در پی یافتن افتاد به راه.
گشت همه‌جا را.
اما نبودی، هیچ‌کجا.
 
بالا پایین