با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!.
مشاهده فایلپیوست 125943
درود؛
کاربران و نویسندگان گرامی؛ با توجه به طولانی شدن روند تأییده قبلی، اشکالات و... مدیریت این بخش تصمیم گرفته زین پس به شیوهای دیگر آثار شما را تأیید کند!
برای تأیید ابتدا در این تاپیک فرم زیر را ارسال کنید:
نام اثر:پریچهر
نویسنده:صدف چراغی
ژانر: عاشقانه
خلاصه:میگفت به راستی چهر پریان را دارم.
چون الهه زیبایی مرا میپرستید.
نمی دانم چه شد اما تا به خود آمدم انگشتانم یخ زده بود
انهایی که خود را جوانمرد می خواندند گرمای دستانش را از من ربوده بودند.
رخته عروسیم را بر تن ک.س دیگر پوشاندند و اشیانم را به او دادند.
حال در این میان یک منه نیمه جان با اویی که اکنون ویران است روبه روی سرنوشت ایستاده ایم اما در اخر چه کسی پیروزه میدان میشود؟
نمی دانم!
تنها میدانم که چشماتم توانه دیدنه اشفتگی پناهم را ندارد...
سپس مدیریت ارشد بخش برای شما ناظری تأیین میکند، ناظر خصوصی با شما و ارشد بخش زده و دو پارت اولیه، همراه با مقدمه و پیرنگی کوتاه از اثر را برای ناظر ارسال میکنید.
سپس بعد از تأیید ناظر، تاپیک رمان شما ایجاد شده و میتوانید شروع به پارتگذاری کنید!
رمان شما حداکثر تا پنج روز مورد برسی قرار میگیرد و در صورتی که تائید نبود مشکلات اعلام میشود، پس از رفع مشکلات، در گپ به ناظر خود اعلام کنید.
کسانی که رنگ نویسندگی را دارا هستند نیازی به درخواست تأید اثرشان نیست و میتوانند از همان ابتدا بدون ارسال موارد بالا تاپیک اثر را ایجاد کنند!
•مدیر ارشد بخش•
نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓سلام وقت بخیر درخواست تایید ناظر دارم.
نام رمان: شبیخون
نام نویسنده: فائزه عیسیوند
ژانر: جنایی، معمایی، عاشقانه
خلاصه:تو فکر کن یه داستان متفاوته
پر از خون، پر از اسکلتهایی که معلوم نیست چطور به قتل رسیدن... .
تو فقط باید حواست باشه وقتی داری از تونل رد میشی قطرههای خون لباس سفیدت رو لکه دار نکنن.
اون تونل خیلی سرد و تاریکه؛
سردسرد، مثل یـخ
تاریکتاریک، مثل قـبر... .
و این داستان پایانی بدونِ شروعِ... .
نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓نام اثر: به سادگی مرگ یک رویا
ژانر: عاشقانه
نام نویسنده: saye
خلاصه: داستان روایتگر زندگی زنی است با گذشته ای تلخ و دردناک که پا به زندگی مردی میگذارد با از دست دادن ها آشنا، مردی ناامید از روزگار میخواهد که مرهمی باشد روی زخم هایش اما باید منتظر بود و دید که آیا موفق خواهد بود؟
نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓نام اثر:ساکت نمینشیند!
ژانر:عاشقانه_پلیسی_جنایی_معمایی.
نویسنده:سیده نرگس مرادی خانقاه.
خلاصه:
یک قتل ناگهانی همه را به شک خود وا میدارد...
قتل مردی که پدربزرگ دختر داستان ما بود...
حالا باید دید که آیلار دختر قصه ما چگونه قاتل پدربزرگش را پیدا میکند؟
آیا میتواند با کمک محمد مبین سرهنگ جنایی، آن قاتل دراکولا را پیدا نماید یا باز ایست کند تا قاتل راست راست به کارش ادامه دهد؟
ما که پول نداشتیم دماغامان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک