- Mar
- 10,700
- 27,711
- مدالها
- 9
هوای روی تو دارم نمیگذارندم
مگر به کوی تو این ابر ها ببارندم
مرا که مسـ*ـتِ تو اَم این خمار خواهد کشت
نگاه کن که به دستِ که میسپارندم
مگر در این شبِ دیرانتظارِ عاشقکُش
به وعده های وصالِ تو زنده دارندم
غم نمیخورد ایّام و جای رنجش نیست
هزار شکر که بیغم نمیگذارندم
سری به سی*ن*ه فرو بردهام مگر روزی
چو گنجِ گمشده زین کنجِ غم برآرندم
چه باک اگر به دلِ بیغمان نبردم راه
غمِ شکستهدلانم که میگسارندم
من آن ستارهی شبزندهدارِ امّیدم
که عاشقانِ تو تا روز میشمارندم
چه جای خواب که هر شب محصّلانِ فراق
خیال روی تو بر دیده میگمارندم
هنوز دست نشستهست غم ز خونِ دلم
چه نقشها که از این دست مینگارندم
کدام مسـ*ـت مِی از خونِ سایه خواهد کرد
که همچو خوشهی انگور میفشارندم؟!
مگر به کوی تو این ابر ها ببارندم
مرا که مسـ*ـتِ تو اَم این خمار خواهد کشت
نگاه کن که به دستِ که میسپارندم
مگر در این شبِ دیرانتظارِ عاشقکُش
به وعده های وصالِ تو زنده دارندم
غم نمیخورد ایّام و جای رنجش نیست
هزار شکر که بیغم نمیگذارندم
سری به سی*ن*ه فرو بردهام مگر روزی
چو گنجِ گمشده زین کنجِ غم برآرندم
چه باک اگر به دلِ بیغمان نبردم راه
غمِ شکستهدلانم که میگسارندم
من آن ستارهی شبزندهدارِ امّیدم
که عاشقانِ تو تا روز میشمارندم
چه جای خواب که هر شب محصّلانِ فراق
خیال روی تو بر دیده میگمارندم
هنوز دست نشستهست غم ز خونِ دلم
چه نقشها که از این دست مینگارندم
کدام مسـ*ـت مِی از خونِ سایه خواهد کرد
که همچو خوشهی انگور میفشارندم؟!