جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده {لا تعود} اثر •aryana elhaei کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط ragazza della notte با نام {لا تعود} اثر •aryana elhaei کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,900 بازدید, 33 پاسخ و 27 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع {لا تعود} اثر •aryana elhaei کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع ragazza della notte
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ragazza della notte
موضوع نویسنده

ragazza della notte

سطح
2
 
مدیر آزمایشی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jan
2,923
7,135
مدال‌ها
3
IMG_20241126_144624_441.jpg
نام اثر: لا تعود*
نام نویسنده: aryana elhaei
ژانر: درام، تراژدی
ناظر: @DELARAM
ویراستار: @سپید
کپیست: @نازی.م
مقدمه:
می‌خواهم شروع کنم... نه مانند دیگران این‌بار از دردی دیگر می‌نویسم:
به نام پدر،
مادر
و
غم.
هم‌اکنون فریاد می‌کنم که دیگر بازنگردید... ای مهربان‌های بی‌رحم.
هم‌اکنون فریاد می‌کنم که لا تعودی... ای نیازِ هر نیازمند.
هم‌اکنون فریاد می‌کنم... .
شاید نیاز هر انسانی باشید اما، من دیگر از شما بی‌نیاز شده‌ام.

لا تعود: به معنای بازنگردید. کلمه‌ای عربی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ARMINA

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,452
15,272
مدال‌ها
11

1683008322482.png عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]
با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده

ragazza della notte

سطح
2
 
مدیر آزمایشی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jan
2,923
7,135
مدال‌ها
3
***
سخت است؛ اما می‌گویم.
سخت است اما می‌گویم بازنگردید.
بازنگردید، ای عشق هر انسان.
بازنگردید، ای الگوی هر کودک.
بازنگرد، ای اسطوره و قهرمان کودکانت.
بازنگرد، ای قدیسه و مرجع عشق کودکانت.
دیگر خسته‌ام. لا تعودی.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ragazza della notte

سطح
2
 
مدیر آزمایشی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jan
2,923
7,135
مدال‌ها
3
***
ای مهربانان.
ای دایه‌های بهتر از مادر.
ای همسایگان بی‌بازگشت.
نباید بگویم اما... .
دوستتان دارم.
دوستتان دارم با این‌که هرگز برایم مهربان نبودید، دایه‌ی بهتر از مادر نبودید، همسایه‌ی بی‌بازگشت نبودید... آیا حقم نیست بگویم؟
آیا حقم نیست بگویم لا تعودی؟
آیا حقم نیست بگویم بازنگردید دیگر؟
من که محبتی نچشیدم. فقط مزه‌ی تلخ دست‌هایتان بود که بر روی گونه‌های لطیفم می‌نشست.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ragazza della notte

سطح
2
 
مدیر آزمایشی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jan
2,923
7,135
مدال‌ها
3
***
مادر... .
کلمه‌ای به زیبایی اشک‌های از سر شوق دیدن فرزند.
پدر... .
کلمه‌ای به زیبایی کوه‌های استوار.
اما... برای من این کلمات زیبا نبودند.
فقط کلماتی بودند برای خالی نبودن شناسنامه‌ام.
محبتی که عایدم نشد. فقط نامشان بالای سرم بود.
 
موضوع نویسنده

ragazza della notte

سطح
2
 
مدیر آزمایشی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jan
2,923
7,135
مدال‌ها
3
***
شاید همه همانند من نباشند؛
اما من خواهم گفت تا دوای دل کسانی باشم که تصور می‌کنند تنها مانده‌اند.
من هم از نزدیک‌ترین‌هایم زخم خورده‌ام... تنها نیستی. من هستم. او هست. آنها هستند. ما هستیم... ما با هم هستیم.
 
موضوع نویسنده

ragazza della notte

سطح
2
 
مدیر آزمایشی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jan
2,923
7,135
مدال‌ها
3
***
آری من فرزند طلاقم.
همانی که اگر روزی اشتباهی از او سر بزند، دیگران در گوش هم پچ‌پچ می‌کنند:
- چه انتظاری داشتی؟ او فرزند طلاق است!
آن‌ها به طوری این گروه اسمی را به زبان می‌آورند انگار که منزجر کننده‌است.
من با پدر و مادر داشتن یتیم شده‌ام.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ragazza della notte

سطح
2
 
مدیر آزمایشی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jan
2,923
7,135
مدال‌ها
3
درکشان می‌کنم... به خدا که یتیمان را درک می‌کنم.
اما تا جایی؛ بیشتر نمی‌توانم و در توانم نیست. باز لااقل من پدری را دارم که پولی برایم خرج کند. مادری را دارم که هرچند کم ولی باز دلم به او خوش باشد.
گاهی دل خسته می‌شود.
آری من فرزند طلاقم و دلم خسته شده.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ragazza della notte

سطح
2
 
مدیر آزمایشی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jan
2,923
7,135
مدال‌ها
3
***
تکه‌های شیشه‌ی دلم را با دست‌های زخمی‌ام جمع می‌کنم.
این‌بار به جای چسب و دوک به سراغ آهنگ‌های خارجی می‌روم... شاید بپرسید چرا؟
دلیل مشخصی ندارد اما... اما تنها امیدم این است که حرف‌های دلم را که درون آهنگ نهفته شده را متوجه نخواهند شد.
تو دلیلت چیست دوست زخم خورده‌ی من؟
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ragazza della notte

سطح
2
 
مدیر آزمایشی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
کاربر ممتاز
کاربر رمان‌بوک
Jan
2,923
7,135
مدال‌ها
3
***
شاید عجیب باشد اما این‌بار از شادی‌هایم می‌نویسم.
یکی از آن‌ها این بود که سر روی پای پدرم بگذارم و او دستش را به سرم بکشد.
یکی دیگر از آن‌ها این بود که شیطنت کنم و مادرم با حرص به من نگاه کند.
یکی دیگر از آن‌ها این بود که سربه‌سر برادرم بگذارم و او حرص بخورد.
یکی دیگر از آن‌ها این بود که شب خواهرم کنار من بخوابد و برای او قصه بگویم؛ اما خیلی زود گذشتند و حالا من از فاصله‌ای بسیار زیاد به آن‌ها نگاه می‌کنم.
 
آخرین ویرایش:
بالا پایین