جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی داستان نویسی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط Melina Whirlwind با نام داستان نویسی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 4,281 بازدید, 188 پاسخ و 7 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع داستان نویسی
نویسنده موضوع Melina Whirlwind
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط نهال رادان

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
10ـ از بهترين کلمات استفاده کنيد


خيلي نوشته ها هستند که هر روزه به سطل آشغال مي روند يا در مجلات چاپ مي شوند و کسي آنها را نمي خواند. يکي از مواردي که در ماندني شدن يک اثر مؤثر است، استفاده مناسب از کلمات است. يک نويسنده متبحر از هر کلمه در جاي خود استفاده مي کند. همان طور که خودکار، مداد، خودنويس و روان نويس و ماژيک همه مي نويسند ولي ما هر کدام را درجاي خودش استفاده مي کنيم، بايد از کلمات هم معني نيز در جاي مناسب خودش استفاده کرد؛ مثلا «بزرگ» و «گنده» هر دو يک معني را دارند ولي شما هيچ وقت نمي توانيد و نبايد براي ارج نهادن به استاد از صفت گنده استفاده کنيد.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: یسنا

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
البته اين يک مثال ساده بود براي درک مطلب. دوستي وقتي مي خواست از يک صحنه زيبا صحبت کند، مي گفت: «واقعا وحشتناک بود» ؛ وحشتناک بودن صفت خوبي براي صحنه زيبا نيست يا مثلا تشبيه به ابر و برف؛ هر دو نشانه سفيدي و روشنايي اند ولي ابر لطيف و برف سرد است، پس از هر کدام بايد در جاي خودش استفاده شود.
کلمات چاق، فربه و خپل و تبل هم مي توانند جايگزين هم باشند ولي شما خودتان مي فهميد که خپل و فربه و تپل بار عاطفي بسيار دوري از هم دارند.
حتي شيوه هاي متفاوت بيان يک کلمه هم مي تواند مد نظر نويسنده باشد؛ مسلما «بابايي» از «بابا» خيلي عاطفي تر است و به خاطر همين، بچه ها وقتي مي خواهند چيزي از پدرشان بگيرند، از اين کلمه استفاده مي کنند.
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
حروفي که در ترکيب يک جمله استفاده مي شوند هم مي توانند معياري براي انتخاب باشند؛ حروفي که از لب ادا مي شوند داراي لطافت هستند و حروفي که از حلق ادا مي شوند، خشن هستند (به عنوان مثال «ميم»، «ب» و «پ» داراي يک نوع اثر سمعي مطلوب هستند).
البته اين مورد اخير شايد به زودي قابل دسترسي نباشد و مستلزم تمرين زياد باشد.
ورق زدن لغتنامه و سرک کشيدن گاه گاه در ميان آن مي تواند به نويسنده کمک کند. به هر حال گنجينه و گستره لغات يک نويسنده بايد زياد باشد.
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
11ـ ننويسيد، نشان بدهيد


يکي از اصول اساسي موفقيت يک نويسنده، قدرت تصوير کردن است. اگر مي خواهيد به خواننده بفهمانيد مثلا هوا سرد است، ننويسيد «هوا سرد است». بنويسيد «فلاني چانه اش را در يقه اورکت فرو برده بود تا گرماي نفسش هدر نرود» ؛ شيوه دوم تأثيرگذارتر و دلنشين تر است. نوشتن و اشاره کردن اگر خبري باشد، داستاني نيست. وقتي مي نويسيد «علي مضطرب است» خواننده احساس خامي پيدا مي کند. به عنوان مثال در اين مورد بهتر است بنويسيد: «ناخن هايش را مي جويد، تند تند قدم برمي داشت و گويي عابران ديگري را که به آنها تنه مي زد نمي ديد...».
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
در واقع نويسنده اي که حالات شخصيت داستانش را فقط بيان مي کند و به خواننده نشان نمي دهد به نوعي دزدي مي کند. بر همين اساس تمام گزارش هاي شبکه هايي مثل سي ان ان و الجزيره «بار تصويري» پيدا کرده است تا «بار روايي» و مثلا به جاي اينکه بگويند فلان روزنامه ها فروش بيشتري دارند، دکه روزنامه فروشي را نشان مي دهند که هنگام صبح از همان روزنامه ها کم وجود دارد يا تمام شده است. در واقع اين بند از مقاله ناظر به اين اصل است که «حرفي را که مي شود غير مستقيم گفت، مستقيم نگوييد چون نشان دادن يک عمل، غير مستقيم تر از گفتن همان عمل است». نشان دادن از گفتن سخت تر است و ممکن است نويسنده به ورطه تکرار و تقليد بيفتد. شايد به همين دليل است که فقط نويسندگاني که تلاش زيادي دارند موفق هستند.
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
12ـ منبر نرويد


نوشته جاي منبر رفتن نيست. البته قالب هاي مختلف، متفاوت هستند ولي به هر حال سعي کنيد بالاي منبر نرويد. اين مجال سعي در تخطئه منبر و وعظ و نصيحت و حتي شعار دادن ندارد بلکه فقط مي خواهد شما از پتانسيل هاي هر وسيله اي آگاه باشيد؛ داستان يا گزارش جاي نصيحت کردن و شعاردادن نيست. البته نه اينکه نمي شود اين کارها را کرد بلکه نبايد اينها را وسيله اي براي شعار دانست. در يک داستان؛ يادداشت يا گزارش نمي توان تکليف هستي، انسان و بشريت را تعيين کرد اما اگر بتوانيم در يک دستنوشته، خواننده را به مسواک زدن ترغيب کنيم، خيلي موفق بوده ايم.
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
به جاي شعارزدگي و شتاب در همراه کردن خواننده با نظرات خود آرام باشيد و سعي کنيد با رعايت منطق نوشته و عمل ها و عکس العمل ها، تصاوير ارائه شده توسط شما و چينش اخبار يا تصاوير، خواننده خود به نتيجه اي که مي خواهيد، برسد و اگر فکر مي کنيد بدون اراده خواننده به نتيجه اي رسيده ايد، به طرز کودکانه اي در اشتباهيد. نمي گويم شعار ندهيد، ولي بدانيد در داستان، گزارش، خبر و يادداشت نمي توان شعار داد و موفق بود؛ ضمن اينکه اين قالب ها پتانسيل زيادي ندارند؛ هر چند تاثيرگذار هستند ولي نه آن قدر که شما مشکلات و معضلات بزرگي را حل کنيد بلکه بايد با روش مندي صحيح و معقول، طي يک برنامه مشخص از اين قالب ها براي انتقال پيام هاي کوچک و بزرگ استفاده کنيد. در نوشته ها پايه هاي منبر لق است، پس زياد بالاي آن نرويد.
پيام مثل قند و شکر است که نمي شود آن را به سادگي خورد ولي وقتي در آب يا چاپي حل شد، ديده نمي شود و صداي قرچ قرچ آن بين دندان ها شنيده نمي شود ولي شيريني آن حس مي شود. پيام را بايد در متن حل کرد تا قابل هضم شود؛ حس بشود ولي ديده نشود.
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
13ـ انتزاعي ننويسيد، مصداقي بنويسيد


حداقل براي شروع کار در مورد يک مصداق واضح، يک صحنه ثابت و زماني که معلوم است بنويسيد. انتزاعي نوشتن به نوعي فراز از واقعيت و ناتواني در تغيير آن است. صحنه اي که هر گونه برداشتي بشود نسبت به آن داشت، صحنه اي قوي نيست. البته بعضي نگاه هاي هنري اين طور تصاوير را قوي مي شمارند ولي دراين نگاه ها، پيام و حرف نويسنده بي اهميت انگاشته مي شود و فرم و قالب مهم است. نگاه فرماليستي هم به درد عده اي مي خورد که حرفي براي ديگران نداشته و سعي در تخليه دروني و عقده گشايي دارند. به هر حال نمي شود فهميد که منظور نويسنده دقيقا چيست يا هر ک.س چه چيزي برداشت مي کند و اگر به خاطر انتزاعي بودن نوشته باشد، يک ضعف بزرگ در کار نويسنده است؛ نويسنده اي که مصداق ها راخوب درک نکرده و نمي تواند راجع به آنها صحبت کند.
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
14ـ اگر نمي توانيد، ننويسيد


اين جمله را ارنست همينگوي گفته است. اول به نظر مي رسد حرف ساده اي است ولي اگر اهل مطالعه باشيد با کمي دقت پي مي بريد که خيلي ها همين نکته ساده را رعايت نمي کنند. اگر قرار است نويسنده اي مطلبي بنويسد و خودش به عنوان پيوست مطلب راه بيفتد و آن را توضيح بدهد، همان بهتر که توصيه همينگوي را گوش کند. اگر از توصيف صحنه يا حالتي عاجز هستيد، ترديد نکنيد و از کنارش بگذريد. اينکه نويسنده اي از توصيف صحنه اي يا انتقال مطلبي در بماند يک ضعف است ولي ضعف بزرگ تر اين است که با وجود اين ناتواني اقدام به توصيف و نوشتن مطلب کند. از ميان بد و بدتر، بد بهتر است.
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
15ـ کم هم زياد است


در نوشتن بايد کمي خسيس بود. اين خست گاهي باعث شکوفايي ذهن خواننده مي شود. هر چيز اضافه اي که در متن مي بينيد حذف کنيد (از تکرار پرهيز کنيد). از خودتان سؤال کنيد چرا اين قسمت مطلب را نوشتم و اگر براي اين سؤال جوابي نداشتيد دلتان براي آن نسوزد و همان قلم قرمز را به کار گيريد.
آنتوان چخوف مي گويد اگر در قسمتي از داستان شما تفنگي بر ديوار آويزان است بايد در قسمت ديگري از اين تفنگ گلوله اي شليک شود؛ يعني فقط چيزهايي که لازم است بايد نوشته شوند. شايد اين شعار ضعيف فرماليست ها کمي قابل تامل باشد که کم هم زياد است.
 
بالا پایین