- Nov
- 248
- 2,033
- مدالها
- 1
راهکار شماره 1 : قهرمان داستان رو با آدم بدا متحد کنید!
اکثرا وقتی که یه رمان رو شروع میکنیم، متوجه هستیم که شخصیت اصلی جزو اون آدم خوبا و پاک و مظلوم و فداکاره. در نتیجه خیلی غیرقابل پیشبینیه اگه یک دفعه بفهمیم ای دل غافل، یارو دشمن از آب در اومد! به خصوص اگه از دیدگاه اول شخص مینویسید، این چیرهدستی و توانایی قلمتون رو نشون میده که بتونین شخصیت اصلی که داستان از دیدگاه اون روایت میشه رو طوری بنویسید که چندین پارت خواننده فکر کنه که شخصیت اصلی خوب بوده و یهویی شما نشون میدین که شخصیت اصلی اتفاقا آدم بده بوده. با توجه به اینکه شما وقتی اول شخص مینویسید، افکار کاراکتر رو هم توصیف میکنید، در نتیجه یک نفر با توانایی خوب در نویسندگی میتونه یک دفعه همچین پیچش داستانی رو بنویسه بدون اینکه قبل از اون خواننده متوجه شده باشه که شخصیت اصلی اتفاقا آدم بده بوده.
اکثرا وقتی که یه رمان رو شروع میکنیم، متوجه هستیم که شخصیت اصلی جزو اون آدم خوبا و پاک و مظلوم و فداکاره. در نتیجه خیلی غیرقابل پیشبینیه اگه یک دفعه بفهمیم ای دل غافل، یارو دشمن از آب در اومد! به خصوص اگه از دیدگاه اول شخص مینویسید، این چیرهدستی و توانایی قلمتون رو نشون میده که بتونین شخصیت اصلی که داستان از دیدگاه اون روایت میشه رو طوری بنویسید که چندین پارت خواننده فکر کنه که شخصیت اصلی خوب بوده و یهویی شما نشون میدین که شخصیت اصلی اتفاقا آدم بده بوده. با توجه به اینکه شما وقتی اول شخص مینویسید، افکار کاراکتر رو هم توصیف میکنید، در نتیجه یک نفر با توانایی خوب در نویسندگی میتونه یک دفعه همچین پیچش داستانی رو بنویسه بدون اینکه قبل از اون خواننده متوجه شده باشه که شخصیت اصلی اتفاقا آدم بده بوده.