- Mar
- 10,552
- 27,246
- مدالها
- 9
برگریزان دلم را نوبهاری آرزوست
شاخهی خشک تنم را برگ و باری آرزوست
پایمال یک تنم عمری چو فرش خوابگاه
چون چمن هر لحظه دل را رهگذاری آرزوست
شمع جمع خفتگانم، آتشم را ک.س ندید
خاطرم را مونس شبزندهداری آرزوست
شورهزار انتظارم درخورِ گلها نبود
گو برویاند که دل را نیش خاری آرزوست
تا به کی آهسته نالم در نهان چون چشمهسار؟
همچو موجم نعرهی دیوانهواری آرزوست
نورِ ماهِ آسمانم، بستهی زندان ابر
هر دمم زین بستگی راه فراری آرزوست
مخمل زلف مرا غم نقرهدوزی کرد و باز
بازیاش با پنجهی زربخش یاری آرزوست
بیقرارم همچو گل در گلشن از جور نسیم
دست گلچین کو؟ که در بزمم قراری آرزوست
داغ ننگی بر جبینِ روشنِ سیمین بزن
زان که او را از تو عمری یادگاری ارزوست
شاخهی خشک تنم را برگ و باری آرزوست
پایمال یک تنم عمری چو فرش خوابگاه
چون چمن هر لحظه دل را رهگذاری آرزوست
شمع جمع خفتگانم، آتشم را ک.س ندید
خاطرم را مونس شبزندهداری آرزوست
شورهزار انتظارم درخورِ گلها نبود
گو برویاند که دل را نیش خاری آرزوست
تا به کی آهسته نالم در نهان چون چشمهسار؟
همچو موجم نعرهی دیوانهواری آرزوست
نورِ ماهِ آسمانم، بستهی زندان ابر
هر دمم زین بستگی راه فراری آرزوست
مخمل زلف مرا غم نقرهدوزی کرد و باز
بازیاش با پنجهی زربخش یاری آرزوست
بیقرارم همچو گل در گلشن از جور نسیم
دست گلچین کو؟ که در بزمم قراری آرزوست
داغ ننگی بر جبینِ روشنِ سیمین بزن
زان که او را از تو عمری یادگاری ارزوست