- Aug
- 6,312
- 45,322
- مدالها
- 23
شمایل تو بدیدم ز قامت شمشاد
ازین سپس کشش من همه سوی بالاست
شگفت نیست که در بند زلف توست دلم
که هرکجا که دلی هست اندر آن سوداست
به غمزه گر نربودی دل همه عالم
ز عشق تو دل جمله جهان چرا شیداست؟
وگر جمال تو با عاشقان کرشمه نکرد
ز بهر چه شر و آشوب از جهان برخاست؟
ور از جهان سخن سر تو برون افتاد
سزد، که راز نگه داشتن نه کار صداست
ندید چشم عراقی تو را، چنان که تویی
از آن که در نظرش جمله کاینات هباست
ازین سپس کشش من همه سوی بالاست
شگفت نیست که در بند زلف توست دلم
که هرکجا که دلی هست اندر آن سوداست
به غمزه گر نربودی دل همه عالم
ز عشق تو دل جمله جهان چرا شیداست؟
وگر جمال تو با عاشقان کرشمه نکرد
ز بهر چه شر و آشوب از جهان برخاست؟
ور از جهان سخن سر تو برون افتاد
سزد، که راز نگه داشتن نه کار صداست
ندید چشم عراقی تو را، چنان که تویی
از آن که در نظرش جمله کاینات هباست