جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار اشعار عراقی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط MHP با نام اشعار عراقی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 2,495 بازدید, 184 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع اشعار عراقی
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,312
45,322
مدال‌ها
23
شمایل تو بدیدم ز قامت شمشاد
ازین سپس کشش من همه سوی بالاست


شگفت نیست که در بند زلف توست دلم
که هرکجا که دلی هست اندر آن سوداست


به غمزه گر نربودی دل همه عالم
ز عشق تو دل جمله جهان چرا شیداست؟


وگر جمال تو با عاشقان کرشمه نکرد
ز بهر چه شر و آشوب از جهان برخاست؟


ور از جهان سخن سر تو برون افتاد
سزد، که راز نگه داشتن نه کار صداست


ندید چشم عراقی تو را، چنان که تویی
از آن که در نظرش جمله کاینات هباست​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,312
45,322
مدال‌ها
23
شوری ز شراب خانه برخاست
برخاست غریوی از چپ و راست


تا چشم بتم چه فتنه انگیخت؟
کز هر طرفی هزار غوغاست


تا جام لبش کدام می داد؟
کز جرعه‌اش هر که هست شیداست


ساقی، قدحی، که مسـ*ـت عشقم
و آن باده هنوز در سر ماست


آن نعرهٔ شور هم‌چنان هست
وآن شیفتگی هنوز برجاست


کارم، که چو زلف توست در هم
بی‌قامت تو نمی‌شود راست


مقصود تویی مرا ز هستی
کز جام، غرض می مصفاست


آیینهٔ روی توست جانم
عکس رخ تو درو هویداست


گل رنگ رخ تو دارد ، ارنه
رنگ رخش از پی چه زیباست ؟


ور سرو نه قامت تو دیده است
او را کشش از چه سوی بالاست؟


باغی است جهان، ز عکس رویت
خرم دل آن که در تماشاست


در باغ همه رخ تو بیند
از هر ورق گل، آن که بیناست


از عکس رخت دل عراقی
گلزار و بهار و باغ و صحراست

 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,312
45,322
مدال‌ها
23

از میکده تا چه شور برخاست؟
کاندر همه شهر شور و غوغاست


باری، به نظاره‌ای برون آی
کان روی تو از در تماشاست


پنهان چه شوی؟ که عکس رویت
در جام جهان نمای پیداست


گل گر ز رخ تو رنگ ناورد
رنگ رخش آخر از چه زیباست؟


ور نه به جمال تو نظر کرد
چشم خوش نرگس از چه بیناست؟​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,312
45,322
مدال‌ها
23
ور سرو نه قامت تو دیده است
او را کشش از چه سوی بالاست


تا یافت بنفشه بوی زلفت
ما را همه میل سوی صحراست


ما را چه ز باغ لاله و گل؟
از جام، غرض می مصفاست


جز حسن و جمال تو نبیند
از گلشن و لاله هر که بیناست​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,312
45,322
مدال‌ها
23
باز مرا در غمت واقعه جانی است
در دل زارم نگر، تا به چه حیرانی است


دل که ز جان سیر گشت خون جگر می‌خورد
بر سر خوان غمت باز به مهمانی است


چون دل تنگم نشد شاد به تو یک زمان
باز گذارش به غم، کوبه غم ارزانی است


تا سر زلفین تو کرد پریشان دلم
هیچ نگویی بدو کین چه پریشانی است؟


از دل من خون چکید بر جگرم نم نماند
تا ز غمت دیده‌ام در گهر افشانی است​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,312
45,322
مدال‌ها
23
آه! که در طالعم باز پراکندگی است
بخت بد آخر بگو کین چه پریشانی است


رفت که بودی مرا کار به سامان، دریغ!
نوبت کارم کنون بی سر و سامانی است


صبح وصالم بماند در پس کوه فراق
روز امیدم چو شب تیره و ظلمانی است


وصل چو تو پادشه کی به گدایی رسد؟
جستن وصلت مرا مایهٔ نادانی است


خیز، دلا، وصل جو، ترک عراقی بگو
دوست مدارش، که او دشمن پنهانی است​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,312
45,322
مدال‌ها
23
ز خواب، نرگس مسـ*ـت تو سر گران برخاست
خروش و ولوله از جان عاشقان برخاست


چه سحر کرد ندانم دو چشم جادوی تو؟
که از نظارگیان ناله و فغان برخاست


به تیر غمزه، ازین بیش، خون خلق مریز
که رستخیز به یکباره از جهان برخاست


بدین صفت که تو آغاز کرده‌ای خونریز
چه سیل خواهد ازین تیره خاکدان برخاست!


بیا و آب رخ از تشنگان دریغ مدار
طریق مردمی آخر نه از جهان برخاست؟


چنین که من ز فراق تو بر سر آمده‌ام
گرم تو دست نگیری کجا توان برخاست؟


تو در کنار من آ، تا من از میان بروم
که هر کجا که برآید یقین گمان برخاست


به بوی آنکه به دامان تو درآویزد
دل من از سر جان آستین‌فشان برخاست


عراقی از دل و جان آن زمان امید پرید
که چشم مسـ*ـت تو از خواب سرگران برخاست​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,312
45,322
مدال‌ها
23
ناگه از میکده فغان برخاست
ناله از جان عاشقان برخاست


شر و شوری فتاد در عالم
های و هویی از این و آن برخاست


جامی از میکده روان کردند
در پیش صد روان، روان برخاست


جرعه‌ای ریختند بر سر خاک
شور و غوغا ز جرعه‌دان برخاست


جرعه با خاک در حدیث آمد
گفت و گویی از این میان برخاست


سخن جرعه عاشقی بشنید
نعره زد و ز سر جهان برخاست


بخت من، چون شنید آن نعره
سبک از خواب، سر گران برخاست


گشت بیدار چشم دل، چو مرا
عالم از پیش جسم و جان برخاست


خواستم تا ز خواب برخیزم
بنگرم کز چه این فغان برخاست؟


بود بر پای من، عراقی، بند
بند بر پای چون توان برخاست؟​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,312
45,322
مدال‌ها
23
مهر مهر دلبری بر جان ماست
جان ما در حضرت جانان ماست


پیش او از درد می‌نالم ولیک
درد آن دلدار ما درمان ماست


بس عجب نبود که سودایی شوم
کیت سودای او در شان ماست


جان ما چوگان و دل سودایی است
گوی زلفش در خم چوگان ماست


اسب همت را چو در زین آوریم
هر دو عالم گوشهٔ میدان ماست


با وجود این چنین زار و نزار
بر بساط معرفت جولان ماست


وزن می‌ننهندمان خلقان ولیک
ک.س چه داند آنچه در خلقان ماست؟


گر ز ما برهان طلب دارد کسی
نور او در جان ما برهان ماست


جنت پر انگبین و شیر و می
بی‌جمال دوست شورستان ماست


گرچه در صورت گدایی می‌کنیم
گنج معنی در دل ویران ماست


هاتف دولت مرا آواز داد:
کین نوامی گو: عراقی، ز آن ماست​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,312
45,322
مدال‌ها
23
چنین که حال من زار در خرابات است
می مغانه مرا بهتر از مناجات است


مرا چو می‌نرهاند ز دست خویشتنم
به میکده شدنم بهترین طاعات است


درون کعبه عبادت چه سود؟ چون دل من
میان میکده مولای عزی و لات است


مرا که بتکده و مصطبه مقام بود
چه جای صومعه و زهد و وجد و حالات است؟


مرا که قبله خم ابروی بتان باشد
چه جای مسجد و محراب و زهد و طاعات است


ملامتم مکنید، ار به دیر درد کشم
که حال بی‌خبران بهترین حالات است


ز ذوق با خبری آنکه را خبر باشد
به نزد او سخن ناقصان خرافات است​
 
بالا پایین