جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار افشین یدالهی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط ترنم مبینا با نام افشین یدالهی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 960 بازدید, 51 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع افشین یدالهی
نویسنده موضوع ترنم مبینا
تاریخ شروع
پاسخ‌ها 5
بازدیدها 96
اولین پسند نوشته 0
آخرین ارسال توسط mobina01

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,479
44,083
مدال‌ها
7
توطئه‌‌ای دیگر، ‌ای دوست خداحافظ
تا ضربه‌ کاری‌‌تر، ‌ای دوست خداحافظ

مِیلی به سلامت نیست، هر بار دروغی تو
یک‌بار به خود بنگر، ‌ای دوست خداحافظ

این حقِ من از ما نیست، تعبیرِ تو از حق است
من می‌‌گذرم، بگذر،‌ ای دوست خداحافظ

می‌بخشمت امّا تو، هستی که بمانی با
این کینه‌ شرم‌آور، ‌ای دوست خداحافظ

بفروش رفاقت را، من از تو نمی‌‌رنجم
بس نیست همین کیفر؟‌ ای دوست خداحافظ
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,479
44,083
مدال‌ها
7
در من کوچه‌‌ای‌ است
که با تو در آن نگشته‌‌ام
سفری است
که با تو هنوز نرفته‌‌ام
روزها و شب‌‌هایی است
که با تو به‌ سر نکرده‌‌ام
و عاشقانه‌‌هایی که با تو هنوز نگفته‌‌ام
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,479
44,083
مدال‌ها
7
کاش غیر از من و تو
هیچ‌ک.س باخبر از ما نشود
نوبت بازی ما باشد و دیگر هرگز
نوبت بازی دنیا نشود.
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,479
44,083
مدال‌ها
7
میانِ آغوش‌های نا‌امن
دنبالِ امنیت می‌گردی
کمی بایست
خود را در آغوش بکش
تا زمین
کمی آهسته‌تر بچرخد
تا سرگیجه‌ات
کمتر شود
شاید دیگر نیازی نباشد
خود را به آغوش کسی بیاویزی
تو
هیچ‌وقت منتظر خودت نبودی
و تا خود را
در آغوش نکشی
آغوش تو نیز
برای کسی امن نخواهد شد
کمی بایست
خود را در آغوش بکش
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,479
44,083
مدال‌ها
7
آزاد آزادم ببین چون عشق درگیر من است
دیگر گذشت آن دوره که تقدیر زنجیر من است

شاید نمی‌دانی ولی از خود خلاصم کرده‌ای
آیینه خالی فقط امروز تصویر من است

از عشق تو برباد رفت آن آبروی مختصر
من روح بارانم ببین چون عشق تقدیر من است
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,479
44,083
مدال‌ها
7
بگو چگونه صدایت کنم که برگردی
ببین نرفته چه با حال و روز من کردی

بیا که مردم اطراف من فقط بلدند
زبان زخم زبان را به جای همدردی

بمان و مانع این اشک آبروبَر شو
بگو دوباره به من ناسلامتی مردی!

کف اتاق پر از برگه‌های شعر شده
بیا که هیچ ندیدم خزان، به این سردی

برای تو کمی از یاد بردنم سخت است
خیال کن که به جای منی، چه می‌کردی

سکوت کردی و ترجیح می‌دهم این را
به آن دلایل معمول من در آوردی
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Raaz67

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,479
44,083
مدال‌ها
7
بر عکس بهارا که چند ساله بهاری نیست
پاییز هنوز با ماست، پاییز شعاری نیست

پاییز هنوز سرخه، پاییز هنوز زرده
مثل یه درخت سبز با ریشه‌ی تب کرده

این فصلُ که می‌شناسی، می‌خنده و می‌باره
احوالشو می‌بینی، معلومه جنون داره

دیوونه‌ی دیوونه‌اس ، زنجیریِ زنجیری
یا حالتُ میگیره ، یا حسّشُ می‌گیری

یه تلخیِ شیرینه، یه حسرتِ با لذت
یه دوره‌ی ممنوع‌ست، یه لذتِ با حسرت

پاییز هنوز فصل روزای پریشونه
پاییز هنوز با ماست، برگاش تو خیابونه
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Raaz67

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
تو با قلب ویرانه من چه کردی؟
ببین عشق دیوانه من چه کردی

در ابریشم عادت اسوده بودم...
تو با حال پروانه من چه کردی؟

ننوشیده از جام چشم تو مستم...
خمار است میخانه من...چه کردی؟

مگر لایق تکیه دادن نبودم؟
تو با حسرت شانه من چه کردی؟

مرا خسته کردی و خود خسته رفتی...
سفر کرده!باخانه من چه کردی؟

جهان من از گریه ات خیس باران...
تو با سقف کاشانه من چه کردی؟
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
در دلِ ویرانی،
آخرین دل‌خوشی‌ام
چشمِ ویرانگرِ توست...

خسته از جنگیدن،
آخرین فرصتِ صلح
عشقِ عصیانگرِ توست

کاش غیر از من و تو، هیچکس باخبر از ما نشود
نوبتِ بازیِ ما باشد و دیگر هرگز
نوبتِ بازیِ دنیا نشود...
 

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
می‌خواهی
من را
به بی‌خبری از خودت
عادت بدهی ؟
من
به بی‌خبری از تو
عادت نمی‌کنم به نبودنت عادت نمی‌کنم به بودنت عادت نمی‌کنم
من
فقط می‌توانم
عاشق بشوم
که شده ام
 
بالا پایین