جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء انشا با موضوع ضرب المثل

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط Mahi.otred با نام انشا با موضوع ضرب المثل ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 13,322 بازدید, 229 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع انشا با موضوع ضرب المثل
نویسنده موضوع Mahi.otred
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Mahi.otred
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12
ضرب المثل ” آب در هاون کوبیدن ” کنایه از انجام دادن کاری بیهوده است که فایده ای برای انسان ندارد.

برخی مواقع انسان وقت و انرژی بسیاری برای یک هدف یا یک کار صرف می کند اما متاسفانه در پایان تمام کار هایش بی نتیجه می ماند، در این موقعیت ها ست که این ضرب المثل کاربرد دارد.

گاهی نیز با این که فرد می داند کاری که انجام می دهد بی ثمر است اما دست از انجام آن کار بر نمی دارد و اصطلاحا آب در هاون می کوبد.
“آب در هاون کوبیدن” یعنی صرف زمان و انرژی اما چیزی به دست نیاوردن و ماندن در نقطه ی شروعی که قبلا بوده ایم.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12
ضرب المثل ” ادب از که آموختی؟ از بی ادبان” زمانی به کار می رود که ما با دیدن کار های زشتی که دیگران مرتکب می شوند به بد و ناپسند بودن آن کار ها پی می بریم و سعی می کنیم آن ها را انجام ندهیم.

خداوند متعال به همه ی انسان ها عقل و درایت بخشیده است تا با استفاده از آن، تفاوت بین بد و خوب را درک کرده و خوبی را انتخاب کنند، به همین دلیل است که افراد فهیم و با ادب با دیدن رفتار بی ادبانه دیگران می توانند از آن ها ادب بیاموزند.

با کمک همین قدرت تفکر و عقل است که می توانیم نکات منفی رفتار انسان های بی ادب را شناسایی کنیم و برای با ادب بودن از این نکات و ویژگی ها دوری کنیم.
البته این درک و فهم در همه ی انسان ها یکسان نیست و ممکن است برخی فقط با دیدن یک رفتار یا شنیدن یک حرف کوچک از آن پند بگیرند اما برخی نیز در مقابل هزار سخن حکمت آمیز بی تفاوت باشند و تا آخر عمر نادان بمانند و باعث آزار اطرافیان شوند.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12

حکایت ضرب المثل

ضرب المثل ” ادب از که آموختی؟ از بی ادبان” از سخنان حکیمی به نام ” لقمان ” که در زمان های قدیم می زیسته برای ما به یادگار مانده است.

این سخن در باب دوم گلستان سعدی به این صورت بیان شده است:

” لقمان را گفتند ادب از که آموختی؟ گفت از بی ادبان! از انجام دادن آنچه از ایشان در نظرم ناپسند آمد، پرهیز کردم.”

بر اساس روایات این مرد دانا اصلش حبشی یا در روایتی دیگر غلامی اهل سودان معرفی شده است که در زمان داود پیامبر می زیسته.

لقمان چهره ای نا زیبا و سیاه داشته اما از نظر علم، دانش و حکمت از تمام مردم زمان خود بالاتر بوده است، او در جوانی اسیر شد و به غلامی یکی از افراد بنی اسرائیل در آمد. مالک او فردی بسیار بد اخلاق بوده اما لقمان همیشه در برابر او از خود صبر و بردباری نشان می داده است.
لقمان حکیم از جایگاه ویژه ای نزد پرودگار بر خوردار بوده، به طوری که نام او در قرآن کریم نیز آمده است و این آیه اشاره به همین موضوع دارد:

“ما به لقمان حکمت عطا نمودیم. یعنی وی را خرد و دانش دادیم و هوش و بصیرت عطا کردیم. ”

معنی و مفهوم : رفتار زشت دیگران را دیدن و خلاف آن را انجام دادن

نمونه ضرب المثل به انگلیسی : A wise man gets learning from those who have none
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12
ضرب المثل ” آش نخورده و دهان سوخته ” اغلب درباره ی اشخاصی به کار می رود که گناهی مرتکب نشده اند اما به اشتباه از نظر دیگران گناه کار شناخته شده و مورد قضاوت قرار می گیرند.

بعضی از افراد به خاطر کینه ای که از اطرافیان دارند، سوء تفاهم های بین روابط با آن ها را طوری جلوه می دهند که دیگران آن ها را گناه کار دانسته و سر زنش کنند، در صورتی که واقعا این طور نیست و می توان با کمی تحقیق مقصر اصلی را شناسایی کرد.

در چنین موقعیتی است که ضرب المثل ” آش نخورده و دهن سوخته ” درباره ی کسی که مقصر نیست به کار می رود.
بعضی از انسان ها نیز با بد شانسی هایی در زندگی مواجه می شوند و در موقعیتی قرار می گیرند که این ضرب المثل درباره ی آن ها به کار می رود.

متاسفانه بعضی وقت ها این افراد هیچ وقت نمی توانند بی گناه بودن خود را ثابت کنند و برای همیشه مورد تهمت و قضاوت نا عادلانه ی دیگران قرار می گیرند.

در واقع این ضرب المثل به ما یاد آوری می کند که برای قضاوت در هر مسئله و درباره ی هر شخصی باید از تمامی اتفاقات پنهان و آشکار ماجرا اطلاع داشته باشیم و فقط از روی ظاهر قضاوت نکرده و تصمیم نگیریم.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12

حکایت اول

در روزگاران قدیم مرد ثروتمندی در شهری زندگی می کرد. روزی او برای فخر فروشی و نشان دادن لوازم جدیدی که برای خانه اش خریده بود، دوستش را به خانه اش دعوت کرد.

مرد ثروتمند قبل از رسیدن مهمان به همسرش گفت که بهترین غذا ها را آماده کند و در ظرف های گران قیمتی که خریداری کرده بود، قرار داده و با آن ها از دوستش پذیرایی کند، تا او را متوجه پیشرفتش شود.
همسر مرد که از فخر فروشی های او خسته شده بود به او گفت ما باید از ثروتی که داریم برای راحتی و آسایش خود مان استفاده کنیم نه فخر فروشی به دیگران، اما مرد به حرف های او توجهی نکرد و زن مجبور شد طبق خواسته ی شوهرش کار ها را انجام دهد.

کم کم زمان موعود فرا رسید و مهمان به خانه ی مرد ثروتمند آمد و از همان زمان ورود متوجه شد که دلیل دعوتش چه بوده است، به همین علت تصمیم گرفت به هیچ کدام از غذا هایی که برایش آماده شده لب نزند.

موقع نهار شد، مرد ثروتمند سفره را چید و به مهمان گفت: از این آش بخورید و رفت تا پلو را بیاورد اما غافل از این که فراموش کرده قاشق بیاورد.

چند دقیقه بعد او دوباره با ظرف پلو وارد اتاق شد اما زمانی که دید مهمانش دستش را روی دهانش گذاشته است، گفت: چه اتفاقی افتاده؟ دهانت سوخت؟

در همین لحظه همسر مرد ثروتمند با آب و قاشق هایی که در دست داشت وارد اتاق شد و گفت: او که هنوز چیزی نخورده است زیرا قاشق ها را من تازه آوردم.

مهمان هم با تعجب گفت: آش نخورده و دهن سوخته!؟
مرد متوجه اشتباه خود شد و فهمید آن قدر غرق در نشان دادن لوازم گران قیمت خود بوده که اصلا یادش نبوده که مهمانش هنوز آشی نخورده که دهانش بسوزد.

معنی و مفهوم: کسی که گناهی مرتکب نشده به اشتباه مورد تهمت و قضاوت قرار می گیرد.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12

حکایت دوم

در گذشته های بسیار دور، در یکی از شهرهای ایران بازاری وجود داشته است. در یکی از این حجره‌ها که به پارچه‌ فروشی شهرت داشته است، جوانی به‌عنوان شاگرد فروشنده کار می کرد که بسیار خوش برخورد، منظم و خجالتی بوده است.

زن صاحب مغازه از مهارت بالایی در طبخ غذا برخوردار بوده است و در پختن آش سلیقه‌ی زیادی به خرج می‌ داد و همه از خوردن آن لذت می‌بردند.

روزی صاحب مغازه کسالتی پیدا می‌کند و در خانه بستری می‌شود. آن روز شاگرد او به تنهایی مغازه را اداره می‌کند و نزدیک ظهر به او اطلاع می‌هند طبیبی را برای بهبود حالش به خانه‌ی او ببرد.

طبیب پس از معاینه او داروهایی را برای وی تجویز می‌کند. سپس شاگردش به بیرون از خانه رفته و داروها را تهیه کرده و به خانه‌ی او بر می‌گردد. همسر صاحب مغازه که برای ناهار آش درست کرده بود سفره‌ای پهن می‌کند و از پسر می‌خواهد که غذا را با هم میل کنند.


او که فردی خجالتی بود در ابتدا دعوت آن‌ها را رد می‌کند، اما با اصرار و تعارف همسر صاحب خانه مواجه می‌شود و دعوت آنها را می‌پذیرد.

در این هنگام تاجر به حیاط رفته و دست و صورت خود را می‌شوید و همسرش هم برای آوردن وسایل سفره به آشپزخانه بر می‌گردد.

پسر جوان برای اینکه ناهار مزاحم این خانواده نباشد با خود کمی فکر می‌کند و به این نتیجه می‌رسد که بهترین راه این است که دستانش را روی دندان خود بگذارد و طوری نقش بازی کند که انگار دندانش درد می‌کند.

مرد بیمار زمانی که برای خوردن آش به داخل خانه برمی‌گردد شاگردش را در حالی که دست روی دهان خود گذاشته است می‌بیند و با تعجب از او می‌پرسد که آنقدر گرسنه بودی و طاقت نیاوردی تا آش کمی سرد شود؟

در این میان همسر او فرا می‌رسد و این گفته‌ها را می‌شنود و به تاجر می‌گوید که من الان قاشق‌ها را آوردم و چطور ممکن است که بدون استفاده از قاشق توانسته باشد آش را میل کند؟ پس صاحب مغازه متوجه می‌شود که اشتباه کرده است و بلافاصله از پسرک عذر خواهی می‌کند.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,572
6,489
مدال‌ها
12
بالا پایین