جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

انشاء انشا درمورد صحبت مترسک و گنجشک‌ها

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط Mahi.otred با نام انشا درمورد صحبت مترسک و گنجشک‌ها ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 13,365 بازدید, 630 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع انشا درمورد صحبت مترسک و گنجشک‌ها
نویسنده موضوع Mahi.otred
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Mahi.otred
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

موضوع انشا تضاد معنایی چاق و لاغر​

چاق بودن و لاغر بودن داغ‌ترین مفاهیم دنیای امروز در صنعت مد هستند.
انقدر غرق در بعد مادی و سود به دست آمده از چاقی و لاغری شده‌اند که حتی دیگر مهمترین مساله در این زمینه که سلامتی است به شدت رو به کم رنگ شدن گذاشته است. صنعت مد هر روز با ارائه تعریف جدیدی از چاق و لاغری و هیکل و اندام رو فرم و ایده آل سود کلان به جیب می‌زند. و فارق از ذهنیت و تاثیر منفی که روی روح و روان زنها و مردها می‌گذارند به فکر پر کردن جیب خود هستند.

در گذشته کاملا بر عکس الان بوده است، اندام‌های چاق و هیکل‌های درشت ثروتمند بودن و داشتن تغذیه‌ای بهتر را نشان می‌داد. اگر کسی زیادی لاغر بود مورد تمسخر قرار می‌گرفت و اگر خانم بود تصور اکثر مردم بر این بود که حتما همسری خسیس دارد. در دوران قاجار که اضافه وزن اصلا ایراد به حساب نمی‌آمده که هیچ، کاملا مورد پسند و معقول نیز بوده است.

بحث چاقی و اضافه وزن بیش از حد زمانی که بیماری‌های گوناگون را سبب شد، صاحب اندیشان حوزه سلامت را به این فکر انداخت که برای کاهش وزن و رسیدن به سلامتی بدن و تغذیه سالم فرهنگ‌سازی کنند. اما متاسفانه این معقوله گرفتار تبلیغات شرکتهای دارویی شد که برای به اصطلاح سریع رسیدن به وزن دلخواه دست به تولید محصولاتی بزنند که اغلب حتی جان مصرف کنندگان را به خطر می‌اندازد. در این بهبهه یک سری از پزشکان نیز بیکار ننشستند و شروع به ابداع روشهایی کردند که عملا جراحی‌های پرخطری هم هستند.

خلاصه آنقدر جامعه را برای لاغری بیش از حد تشویق کردند که مردم حتی گاهی برای رسیدن به وزن کمتر و ایده آلی که تعریف شده صنعت مد است، دچار سوتغذیه و بیماریهایی که ناشی از کمبود مواد مغذی در بدن است شدند. مفهوم لاغر شدن برای رسیدن به سلامتی از مدار واقعی خود خارج شد و تا آنجا پیش رفت که دیگر هر چند سال یک بار تعریف جدید برایش ارائه می‌شود. که طبعا این تعاریف جدید نیاز به جراحی‌های جدید یا استفاده از محصولات جدید دارد یا پر بودن قسمتهای دیگری از بدن را باب می‌کند. فارغ از اینکه این الگوها حتی می‌تواند مشکلاتی مانند گودی کمر، فشار به ستون فقرات و هزار و یک مشکل دیگر را ایجاد کند.

ناگفته نماند که لاغری هم خود به طور مستقل یا به صورت غیرمستقیم میتواند بستر ساز خیلی از بیماریها باشد. بهتر آن است که هر فرد برای خودش از چاق و لاغر بودن تعریف مورد قبول خود و ایده‌آل را داشته باشد، و در مرحله اول فقط سلامت خود را در نظر بگیرد که اگر سلامت بود چه چاق باشد و چه لاغر به چیز دیگری اهمیت ندهد و گرفتار سود جویان در هر دوره نشود.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

انشا جانشین سازی سنگ ؛ یک بند از زبان سنگ​

 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

انشا جانشین سازی سنگ​

مقدمه​

شنیده ام که آدم های بی رحم و بی احساس را به من تشبیه می‌کنند! از این بی ربط تر هیچ تشبیهی نیست. برایتان توضیح می‌دهم.

بدنه​

درست است که من جنس سخت و مقاومی دارم، درست است که سر آدم های زیادی موقع دعوا با من شکسته یا شیشه خیلی خانه ها توسط من خرد شده… بله همه این ها واقعیت دارد اما به یک چیز توجه نکرده اید. من موجود آرام و صبوری هستم و هرگز خودم با کسی دعوا ندارم. این آدم ها هستند که از من گاه گداری استفاده‌های بد و ناهنجار می‌کنند. تا به حال دیده اید من خودم را به کسی بزنم تا چیزی را بشکنم؟

هر جا باشم، در بیابان، کف رودخانه یا در بدنه ی یک دیوار، همه چیز را می‌شنوم و دم بر نمی‌آورم. از گذشته ها که مرا با تیشه می‌تراشیدند تا حالا که پیشرفته ترین دستگاه‌ها مرا برش می‌زنند و به شکل های گوناگون درمی‌آورند هرگز آخ نگفته ام. یعنی غرورم اجازه نمی‌دهد. بله هرگز کسی اشک مرا ندیده، اما این دلیل بر بی احساسی من نیست. به قول حافظ که می‌گوید «که من خموشم و او در فغان و در غوغاست» در قلب من غوغایی برپاست. از شما چه پنهان من عاشق خورشیدم و هربار می‌بینمش تمام تنم داغ می‌کند. او هم من را دوست دارد و نیازی هم ندارد حتما از زبانم چیزی بشنود.

نتیجه​

حالا وقت آن است که کمی به بی رحمی آدم ها فکر کنید و اینقدر همه خطاهای انسانی‌تان را به ما موجودات بی زبان نسبت ندهید. ما سنگ ها کاربردهای مثبت زیادی داریم که اگر بی انصاف نباشید آن ها را هم در نظر می‌گیرید. دفعه بعد اگر خواستید شعر یا داستانی بنویسید یا برای یار بی وفایتان پیامی بفرستید، به سنگ ها جور دیگری نگاه کنید. اصلا به همه چیز. حتی به خودتان. خدا را چه دیدید شاید اینگونه نویسنده بزرگی هم بشوید و جایزه نوبل ادبی در انتظار شما باشد!
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12
انشا خواندنی و زیبا با موضوع جانشین سازی از زبان یک تکه ابر برای دانش آموزان پایه دهم

خورشید طلایی رنگ در پهنای آسمان آبی می درخشید و می تابید و ذرات نورش را به ساکنان زمین هدیه می کرد.

من تکه ابری بودم که در گوشه ی خلوتی از آسمان جا خوش کرده و از آن بالا زمین را می نگریستم، گاهی نسیمی وزیدن می گرفت و حرکتم می داد و جای مرا را با چند تکه ابر دیگر که شبیه به خودم بودند عوض می کرد.
گاهی ابر های کنارم نیز بازیگوشی شان گل می کرد و به کمک نسیم خود را به من می رسانند و قلقلکم می دادند و من قهقهه ای سر داده و به سرعت از آن ها دور می شدم.

زیر پایم کوه های پوشیده از مخمل سبز قرار داشتند که با شروع بهار بار دیگر رنگ زندگی به خود گرفته بودند، چند درخت تنها و دور از هم روی قسمت هایی از کوه های بلند و کوتاه استوار ایستاده بودند و شکوفه های سفید رنگ آن ها جلوه ای دیگر به سبزی کوه ها بخشیده بود.

هرزگاهی خرگوش های بازیگوش را می دیدم که در پی هم می دوند و بازی می کنند، آواز پرندگان را می شیندم که هم صدا نغمه می خوانند و به سوی لانه هایی که در بین انبوه شاخه های درختان ساخته اند حرکت می کنند تا برای جوجه های تازه به دنیا آمده شان غذا ببرند.

در میان دو کوه دره ی کوچکی قرار داشت که دریاچه ای در آن جا شکل گرفته بود، دریاچه ای که آینه وار آسمان را درون خود منعکس می کرد گویی که آسمانی دیگر در زمین شکل می گرفت و من هر روز تصویر خود، دیگر ابر ها و هر چه در آسمان بود را درون آن دریاچه تماشا می کردم.

زیر پای من و در زمین همه چیز در زیبایی کامل بود و کنارم در آسمان نیز هر چه بود فقط زیبایی بود و من تکه ابر خوشبختی بودم که زیبایی را می نگریستم.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

انشا با موضوع فواید قانون و اهمیت رعایت قانون​

 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12
قانون، از واژۀ یونانی «کنون» مشتق شده است و به مفهوم خط کش یا قاعده است؛ اما قانون به معنای عام، وجه تفکیک زندگی مدنی از زندگی غیرمدنی انسانها است.

تمدن، در یک مفهوم، نتیجۀ پدید آمدن قانون در زندگی انسانها است. انسانها، تا زمانی که چیزی را به نام قاعده و قانون نمی شناختند، اثری از تمدن هم در میان شان وجود نداشت. بعد از ورود قانون و نظم در زندگی انسانی، انسان وارد مرحلۀ تمدن شد؛ یعنی انسان آغاز به متمدن شدن کرد.

وقتی قانون، وجه تشخیص زندگی متمدن از غیرمتمدن هست، پس اهمیت قانون در زندگی انسان امروزی، که متمدن ترین انسان، در طول تأریخ انسانیت است، یک امر کاملاً واضح و بدیهی به شمار می رود. ارزشهای زندگی انسان، امروز بیشتر از هر وقت دیگر نیاز به قانون دارد. ارزش های امروزین همه مبتنی اند بر عدالت؛ و قانون بهترین نهادیست در زندگی انسانها که اگر به صورت درست اجرا شود، می تواند عدالت را به وجه احسن تأمین کرده و ضمانتی برای ارزشهای انسانی ایجاد کند.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12
در این جا وقتی از قانون یاد آور می شویم منظور عرف، عادات یا در کل تعاملات اجتماعی و مقرارت مذهبی نیست، منظور ما مقرراتیست که توسط مردم و یا نمایندگان منتخب شان در چارچوب دولتهای مدرن و دموکراتیک وضع شده و قابل اجرا می باشند.

قانون در معنای خاص «دستور کلی (و گاهی جزئی) که به وسیلۀ مرجع صالح انشا شده و به وسیلۀ مجالس قانونگذار تصویب و سپس به توشیح مرجع صلاحیتدار برسد.» می باشد.

تا زمانی که حاکمیت قانون در یک جامعه شکل نگیرد، وجود قانون مُدوّن و یا غیر مُدوّن در آن جامعه نمی تواند کارکرد مثبت داشته باشد.

حاکمیت قانون را می توان چنین تعریف کرد: «وجود زمینه های ذهنی و عینی برای تطبیق قانون و برتری قانون نسبت به تمام مراجع دیگر در جامعه.»

حاکمیت قانون دارای دو وجه است:

یکی این که، شهروندان جامعه در سطحی قرار بگیرند، که قانون پذیری به ویژگی فرهنگی شان تبدیل شود. یعنی قانون پذیری میان شهروندان جامعه به یک ویژگی عام تبدیل شده و ضمانتهای اخلاقی برای آن مهیا شود. این زمانی ممکن است، که از راه آموزش و پرورش در مکاتب، تبلیغ و گفتگو در رسانه های دیداری و شنیداری، چاپ کتب و سایر نشریات چاپی، سود فردی و اجتماعی قانون پذیری و زیانهای فردی و اجتماعی قانون گریزی، به شهروندان رسانیده شود؛ تا به مرور زمان آهسته ـ آهسته، فرهنگ قانون پذیری در جامعه شکل بگیرد.

دوم این که، مراجع و ارگانهای تطبیق و نظارت بر تطبیق قانون، به وجه احسن، در جامعه بنیانگذاری شوند تا تخلفات احتمالی از قانون را مهار ساخته و جنبۀ عینی حاکمیت قانون را در جامعه به نمایش بگذارند.

معمولاً در کشورهای دموکراتیک؛ پلیس، دادستانی کل و قوۀ قضاییه، عمده ترین ارگانهای تطبیق و نظارت بر تطبیق قانون اند. این مراجع باید از فساد اداری و بوروکراسی گسترده در امان بوده و از تخصص و امتیازات لازم برخوردار باشند؛ تا قانون را تطبیق نموده و نظارت دقیق و مؤثر بر تطبیق قانون داشته باشند.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12
اصطلاح ترکیبی «حاکمیت قانون»، مفهوم دیگری را نیز در خود جا داده است و آن این که در جوامع دموکراتیک، حاکمیت قانون، به معنای برتری قانون بر همه ک.س و همه مراجع است. یعنی این که هیچ ک.س و هیچ مرجعی نمی تواند برتر از قانون بنشیند و خود را محق برای تخلف از قانون بداند. حتی واضعین قانون، خود، مکلف به پیروی از قانون اند. حق تخلف از قانون برای هیچ کسی وجود ندارد.

مهمترین هدف قوانین بشری ایجاد فضای امنیت و آرامش برای شهروندان است. انسان امروزی به خوبی می داند مهمترین موهبتی که در پرتو رعایت قانون نصیب انسان می شود امنیت، رفاه و آسایش ، احقاق حقوق و عدالت و جلوگیری از ظلم است. امروزه در جوامع موضوع امنیت را نوعی نعمت اجتماعی می پندارند. به گونه ای که امنیت نعمتی است که تمام حکومتها برای تحقق آن تلاش می کنند.
 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12

انشا در مورد پلیس خوب را توصیف کنید​

 
موضوع نویسنده

Mahi.otred

سطح
5
 
ویراستار انجمن
ویراستار انجمن
Apr
5,571
6,493
مدال‌ها
12
پلیس خوب پلیسی است که دلسوز مردم است و برای امنیت آنها تلاش می کنم. پلیس باید با همه به خصوص با کودکان مهربان باشد زیرا ممکن است کودکی از پدر و مادر خود رها شده و گم شده باشد و به پلیس مراجعه کند. در این صورت است که پلیس باید بتواند با مهر و محبت با کودکی که به او مراجعه کرده رفتار کند و او را به پدر و مادر خود برساند.

پلیس خوب علاوه بر مهربانی باید حقوق شهروندان را رعایت کند و در حیطه ی اختیارات خود نباید حق کسی را ضایع کند.

پلیس خوب باید میهن خود را دوست داشته باشد. بسیاری از فعالیت های پلیس مربوط به مقابله با دشمنان است پس او باید یک فرد وطن دوست باشد که بتواند وظایف خود را در قبال کشور به درستی انجام دهد.

از طرفی پلیس خوب باید معتقد به دین و اخلاق باشد زیرا در جاهایی که لازم است باید بتواند با تقوا عمل کند.

پس پلیس هم باید مثل بسیاری دیگر از انسان ها در شغل خود به وظایف شرعی، قانونی و اخلاقی خود عمل کند.
 
بالا پایین