مشاعره اَشعار شهریار:)

[AZHHAR]

چو بستی در بروی من به کوی صبر رو کردم
چو درمانم نبخشیدی به درد خویش خو کردم

 

[Kiana']

تا ابد خاطر ما خونی و رنگین از تست
تو هم آمیخته با خون سیاوش شدی

- شهریار

 

[AZHHAR]

کافر نه ایم و بر سرمان شور عاشقی است
آن را که شور عشق به سر نیست کافر است

 

[آراد]

اگر چه کار جهان بر مراد ما نشود
بیا که کار جهان بر مراد ما کردی

هزار درد فرستادیم به جان لیکن
چو آمدی همه آن دردها دوا کردی

#شهریار

 

[AZHHAR]

جوانی کردن ای دل
شیوه جانانه بود اما
جوانی هم پی جانان شد
و با ما جوانی کرد

 

[آراد]

ای شب هجران که یکدم در تو چشم من نخفت
این همه با بخت خواب آلود من لالا چرا؟


شهریار

 

[AZHHAR]

چو بستی در بروی من به کوی صبر رو کردم
چو درمانم نبخشیدی به درد خویش خو کردم

 

[آراد]

‌


‌
من وصل خواهم از وی، قصدی که او ندارد ...

#شهریار


‌

 

["SONIYA]

عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران
ساده دل من که قسم‌های تو باورکردم...

- ‌شهریار ‌|

 

["SONIYA]

تا چند کنیم از تو قناعت به نگاهی
یک عمر قناعت نتوان کرد الهی

- شهریار ‌|