جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مطالب طنز بالا خونه ابولهول

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مطالب طنز توسط MOHAMAD با نام بالا خونه ابولهول ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 6,492 بازدید, 243 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته مطالب طنز
نام موضوع بالا خونه ابولهول
نویسنده موضوع MOHAMAD
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MOHAMAD
موضوع نویسنده

MOHAMAD

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
329
758
مدال‌ها
1
هفته پیش زن داییم تو سوپ خامه ریخته بود. خیلی خوشمزه شده بود.
اومدیم خونه مامانم سوپ درست کرد
خواست مثلا روی زن داییمو کم کنه
تو سوپ خامه شکلاتی ریخته!
.
.
.
.
اینجا بیمارستان خاتم الانبیا
بخش اسهالیا
ای لاو یو ننه
 
موضوع نویسنده

MOHAMAD

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
329
758
مدال‌ها
1
از اونجا که غیبت کردن حرامه
و پشت سر مردم نباید حرف زد نتیجه میگیرم







درس تاریخ حرام و خواندن آن گناه دارد. انقدر پخش کنید تا رییس آموزش پرورش ببینه ما چه نخبه هایی هستیم.
 
موضوع نویسنده

MOHAMAD

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
329
758
مدال‌ها
1
توي تموم دنيا بچه ها از پله ها بالا ميرن و از سرسره ميان پايين




توي ايران بچه ها با هزار زحمت از سرسره ميرن بالا واز پله ها ميان پايين،

تازه به اوني که از طرف سرسره مياد پايين ميگن نيا بر گرد.
 
موضوع نویسنده

MOHAMAD

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
329
758
مدال‌ها
1
ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻧﺬﺭﯼ ﭘﺨﺶ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺧﻮﻧﻪ همسایه رو زدم،
ﺩﺧﺘﺮشون اوﻣﺪ بیرون،
ﻧﺬﺭﯼ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ؛ ﺗﻮو ﭼﺸﺎﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ و ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺖ:
ﺍﻧﺸﺎﺍﻟﻠﻪ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺣﺎﺟﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﯽ!
ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺣﺎﺟﺖ ﺩﺍﺭﻡ!!
ﺩﺧﺘﺮ ﭼﺸﺎﺵ ﮔﺮﺩ ﺷﺪ،
ﮔﻔﺖ: ﺧﻮﺏ ﭼﯿﻪ؟
ﻣﻨﻢ ﯾﮑﻢ ﻣﮑﺚ ﮐﺮﺩﻡ و ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﻏﺰﻩ !
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﺩﺭﻭ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﺴﺖ،
ﺧﺪﺍﻓﻈﯿﻢ ﻧﮑﺮﺩ
ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﺍﺳﺮﺍﯾﯿﻠﯽ ﺑﻮﺩ !
بي رحما ﺗﺎ ﮐﺠﺎ ﻧﻔﻮﺫ ﮐﺮﺩن !
ﻣﺮﮒ ﺑﺮ ﺍﺳﺮﺍﯾﯿﻞ
 
موضوع نویسنده

MOHAMAD

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
329
758
مدال‌ها
1
در آینده از اوصاف نیک بعضی مردگان این چنین یاد خواهد شد:

١. خدا بیامرز همیشه online بود.
٢. در طول عمرش هرگز کسی را block نکرد
٣. هرگز کسی را با هیچ comment ی نرنجاند
۴. هرگز در like کردن کوتاهی نمی‌کرد

۵. ثروت مندان را share و فقرا را tag
می‌نمود☺️
 
موضوع نویسنده

MOHAMAD

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
329
758
مدال‌ها
1
بابام بعد چند سال داشت تلفنی با دوستش حرف میزد.
گفت خب ساسان پسرت چطوره؟
اونم گفت سلام میرسونه تازه از لندن برگشته درسشو تموم کرده میخواد مطب بزنه

پسر تو چیکار میکنی؟
بابام یه نگاه به من انداخت دید با شلوار کُردی درازکشیدم خیار گاز میزنم

گفت خیلی وقته ازش خبر ندارم از پیش ما رفته
 
موضوع نویسنده

MOHAMAD

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
329
758
مدال‌ها
1
من نمیگم دست نکنید دماغتون!



من میگم میارید بیرون نگاش نکنید!
قرار نیست از تو دماغتون اورانیوم غنی شده بیاد بیرون که!! هر سری همونه!
والا
 
موضوع نویسنده

MOHAMAD

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
329
758
مدال‌ها
1
یه سری رفتم زندونی ازاد کنم, مسئول زندان گفت چقد پول داری؟ گفتم ۵۰ هزار تومن



گفت کل زندونیا مهمون این آقا دو دقیقه برن تو حیاط زود برگردن
 
  • خنده
واکنش‌ها[ی پسندها]: حسام
موضوع نویسنده

MOHAMAD

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
329
758
مدال‌ها
1
روز اول که رفتم باشگاه ️

با خودم گفتم بذار به خودی نشون بدم

یکی داشت جلو باز میزد، رفتم بهش گفتم :

داداچ داری اشتباه میزنیا !؟

گفت داداش من خودم مربی باشگاهم همین یه ربع پیش اومدی پیشم ثبت نام کردی ️

هیچی دیگه انصراف دادم کنج عزلت گذیدم
 
موضوع نویسنده

MOHAMAD

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
329
758
مدال‌ها
1
دختر 4 ساله تو تاکسی بغل دستم نشسته بود و آلوچه میخورد .
گفتم مگه نمیدونی آلوچه بده ، چرا میخوری؟
گفت پدر بزرگم 115 سال عمر کرد.
با تعجب پرسیدم چون آلوچه میخورد؟
گفت نه چون سرش تو کار خودش بود.
چنان قانع شدم که الان سه روزه روزه ی سکوت گرفتم!
 
بالا پایین