مطالب طنز بالا خونه ابولهول

[MOHAMAD]

یکی از فانتزیام اینه که با لحن جدی و خسته به یه دکتر بگم: لطفا حاشیه نرو دکتر! بعد بلند شم و از پنجره مطبش به افق خیره بشم و بگم: فقط بگو چند روز دیگه زنده می مونم؟
لامصب خیلی کلاس داره


ولی هر سری فقط شياف مينويسه

 

[MOHAMAD]

تو دستشویی پارک بودم که دیدم یکی داره در میزنه
بعد از 10 ثانیه گفت : سلام چطوری؟
منم خجالت زده گفتم: خوبم مرسی!
گفت: چیکار میکنی؟
گفتم:آدم اینجا چیکار میکنه؟!؟
دوباره گفت :میتونم الان بیام اونجا؟
عصبانی شدم گفتم:نه هنوز خودم کار دارم
یهو دیدم داره میگه: من بعدا بهت زنگ میزنم.
الان یه دیونه ای تو دسشویی داره جواب سوالای منو میده

آیا شد ما یه کاری بکنیم و داستان نشه؟!

 

[MOHAMAD]

گدايی زنگ خونه پيرزنی رو می زنه
پير زن میگه : باز اومدی گدايی؟
گدا هم جواب می ده :



پس توقع داشتی بيام خواستگاری!

 

[MOHAMAD]

چنگال چیست؟



وسیله ایست بلاتکلیف بر سر سفره که موقع آب خواستن
آن را در ران بغل دستی خود فرو میکنند و میگویند.

"آب بریز"

 

[MOHAMAD]

دوستم از ماشينش پياده شده از داخل صندوق عقب چيزي برداره، يكى نشسته پشت فرمون،





ماشين رو دزديده، اينم هول شده پلاك ماشين رو برداشته

 

[MOHAMAD]

یه بار با یه بنده خدایی دعوام شد در حد بزن بزن.بعد یهو دیدم وسط دعوا نشست دست دل گرفته شروع کرد خندیدن

گفتم واسه چی میخندی؟





گفت چرا وقتی مشت میزنی مثله این فیلم هندی هاصداشم درمیاری؟

 

[MOHAMAD]

راهنمایی که بودیم، مدیر با برگه‌های رضایت نامه اومد سر کلاس گفت: «بچه‌ها برای اردوی هفته دیگه این برگه رو بدید والدین‌تون امضا کنن و حتما فردا بیارید»

نیم ساعت بعد اومد گفت:

«تاریخ و زمان اردو اشتباهه؛برگه‌ها رو تحویل بدید تا برگه های جدید رو بدیم.»




نصف برگه‌ها، امضا شده بود

 

[MOHAMAD]

رفتم خاستگاری:

دختره گفت ماشین داری؟

گفتم آره دوتا یکی مال خودمه یکی مال مادرمه که اونم بیشتر اوقات من استفاده میکنم..

دختره چشاش گرد شد گفت ماشینتون چیه؟

گفتم مال خودم ریش تراش مال مادرم لباسشویی..
خانوادگی تا در خونه دنبالمون کردن .

 

[MOHAMAD]

عزیزی که هی عکس عشقت رو میزاری استوری مینویسی
"این دنیای منه"




این سومین دنیاته تو دو ماه گذشته،داری منظومه شمسی درست میکنی؟

 

[MOHAMAD]

ديشب دير اومدم خونه...
بابام گفت كجا بودي آواره بدبخت؟؟
گفتم خونه دوستم
برداشت به ۱۰ تا از دوستام زنگ زد...
دمشون گرم هر ۱۰ تاشون گفتن خونه ما بود...
دو تاشون كه دمشون گرم
گفتن الان اينجاست خوابه خستس بيدارش نميكنيم...
اينا به درك...
من حيرون مرام اون دوستمم كه سنگ تموم گذاشت گفت...
اينجاست داره نماز ميخونه