مطالب طنز بخشی از سخنان ناگفته ی یک گربه طنزپزداز

[ادوارد کلاه به سر]

نوستالژِی ترین چیز دیجیتال دنیا بازی های کامپیوتر منه
از سه سالگی باهاشون خاطره دارم:|

 

[ادوارد کلاه به سر]

من دلم میخواد برگردم به اون زمانی که برای مرگ توکیو عزای عمومی و خصوصی گرفته بودم:|

 

[ادوارد کلاه به سر]

پیامای تبلیغی گوشیم درخصوص کاهش وزن و کچلی یجوریه که
اگه طرف واقعا کچل یا سنگین وزن باشه میزنه خودشو میکشه...

 

[ادوارد کلاه به سر]

نمیدونم این مریضیم اسمش چیه که علاقه خاصی دارم تو نقاشی دیجیتالی صفحه رو با سطل رنگ صورتی کنم بعد دوباره بشینم با پاک کن سفیدش کنم:| احتمالا بیکاری مفرطه:|

 

[ادوارد کلاه به سر]

نمیدونم چرا بازیای گوشیم حس میکنن سه سالمه و هر چیزی رو ده بار برام توضیح میدن:|

 

[ادوارد کلاه به سر]

بعضی وقتا یطوری حتی عمه هام و خاله هام با هم خوب و مچن که حس میکنم تنها ناسازگاری دنیا منم:|

 

[ادوارد کلاه به سر]

جذاب ترین چیز وقتی خانوادت میان بالا سرت و تظاهر میکنن مشغول کارین و اصلا سرشون تو گوشیت نیست بک گراند خالی و عکس گل لاله و بنفشه گالریه:|

 

[ادوارد کلاه به سر]

هیچوقت نتونستم درک کنم چطور دو تا دوست از وقتی به دنیا اومدن هر روز با همن همه جا با هم میرن انقدر هم دیگه رو دوست دارن خلاصه بگم مثل کوآلا چسبیدن به هم یه بارم با هم یه بحث کوچولو هم نداشتن:| لعنتیا من دیروز با معدم سر اینکه چرا هر چی میخورم رو اون برمیداره واسه خودش دعوام شد:|

 

[ادوارد کلاه به سر]

من معنی آی کیوی پایین رو وقتی فهمیدم که پنجاه دقیقه داشتم یه پازل 96 تیکه رو درست میکردم:|

 

[ادوارد کلاه به سر]

کی بیاد بگه من نویسنده چرا ۹ سالگیم فکر می‌کردم پشمالو مثل کلمه خوابالو و اخمالو ادبیش فرق داره و توی انشای نثر ادبیم برای معلم نوشتم پشم‌آلود:|