تکمیل شده [به طعم دناتونیوم] اثر «aryana elhaei کاربر انجمن رمان بوک»

[ragazza della notte]

***
- نام؟
- بغض.
- نام همسر؟
- غم.
- نام فرزند؟
- اشک.
- نام پدر؟
- حرص.
- نام مادر؟
- عصبانیت.
- چرا می‌خواید جان اهدا کنید؟
- برای آروم شدن پدر و مادرم.
- و؟
- برای آروم شدن همسرم.
- و؟
- برای جون گرفتن بچه‌هام... .

 

[ragazza della notte]

***
- تموم شد!
- چی؟!
- تلخی‌ها!
- چه‌طور؟!
- آخه قراره بمیرم.
- از کجا می‌دونی؟
- چون انتخاب کردم.
- چی‌ رو؟
- زمان و نحوه مرگم رو.
- صبر کن ببین... این چیه؟
- تفنگه!
- از کجا آوردی؟
- از یه جا. چی‌کار داری؟
- تو بگو... .
- من توی خونم دوربین فعال گذاشتم. بگو خب!
- خب!
- صد و بیست گرم کوکائین قایم کردم بگو خب!
- چی؟ چرا آخه... .
- بگو خب!
- خب!
- در هر صورت حکم من اعدامه. پس خودم می‌میرم.
- صبر کن این کار رو نکن ببین... .
- خسته شدم از این حرف‌ها! تو خودت میتونی به این چیزها عمل کنی؟ نه! پس بزار کارم رو انجام بدم.
- صبر کن! ثمر! نه! نه!
***
- خب چی شد؟
- خودش رو زد و مرد!