جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار جامی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط MHP با نام جامی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,215 بازدید, 84 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع جامی
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,312
45,322
مدال‌ها
23
سیمین ذقنا سنگدلا لاله عذارا
خوش کن به نگاهی دل غم پرور ما را


این قالب فرسوده گر از کوی تو دور است
القلب علی بابک لیلا و نهارا


آزرده مبادا که شود آن تن نازک
از بهر خدا چست مکن بند قبا را


من چون گذرم از سر کوی تو کز آنجا
یارای گذشتن نبود باد صبا را


خوش آنکه ز می مسـ*ـت شوی بی خبر افتی
پنهان ز تو من بوسه زنم آن کف پا را


گر هست چو مجمر نفسم گرم عجب نیست
اذ حبک قد اوقد فی قلبی نارا


جامی نکند جز هوس بزم تو لیکن
در حضرت سلطان که دهد بار گدا را​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,312
45,322
مدال‌ها
23

خدای خیر دهاد آن جوان رعنا را
که وارهانید به پیرانه سر ز ما ما را


کرشمه های غزالان مسـ*ـت می بخشد
فراغت از دو جهان عاشقان شیدا را


چه سود پند کسان چون نمی برد ز دلم
هوای قد دلارای و روی زیبا را


شرار سی*ن*ه مجنون ز آتش لیلی
کباب ساخته همه آهوان صحرا را


سجود خاک درت بردنم تمنا بود
به خاک می برم امروز این تمنا را


به دیده سوی تو آیم که از سر پاکان
به رهگذار تو جا نیست بر زمین پا را


هلاک جامی دلخسته خواست آن کآراست
به شکل و شیوه سواران سرو بالا را​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,312
45,322
مدال‌ها
23
زلف تو بر مه پریشان کرده مشک ناب را
شاخ شاخ افکنده بر گل سنبل سیراب را


از در مسجد درآ با آن دو ابروی و ببین
پشت سوی قبله رو در روی خود محراب را


پسته را تا زان دهان و لب رساند دل به کام
دل به تنگ آمد ازین معنی اولوالالباب را


باد شبها خاک پایت زیر سر خوابم حرام
گر ندانم دولت بیدار خود این خواب را


نیست از قتل محبان غمزه ات هرگز ملول
کی ملالت خیزد از خون ریختن قصاب را


در نمی آید دلم را راحتی از هیچ باب
بر وی از پیکان دری بگشای فتح الباب را


نیست دلکشتر سرودی جامی از نظم خوشت
وقت خوش می کن بدین دلکش سرود احباب را​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,312
45,322
مدال‌ها
23
من نه تنها خواهم این خوبان شهرآشوب را
کیست در شهر آن که خواهان نیست روی خوب را


دیر می جنبد بشیر ای باد بر کنعان گذر
مژده پیراهن یوسف ببر یعقوب را


دل نهادم بر جفا تا دیدم آن قد بلند
بر درخت آن به که بیند مرد عاقل چوب را


گو مکن درد دل من کاتب اندر نامه درج
طاقت این بار نبود حامل مکتوب را


چون صف دلها شکستی زین مکن رخش جفا
شرط نبود رفتن از پی لشکر مغلوب را


خواب ناید چشم تر را بی تو شبها اغلبی
گر چه باشد خواب غالب مردم مرطوب را


دی به خاک پاش با صد ذوق می سودم مژه
گفت جامی گرد شد آهسته زن جاروب را​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,312
45,322
مدال‌ها
23
شد خاک قدم طوبی آن سرو سهی قد را
مااعظمه شانا ما ارفعه قدرا


ای پیکر روحانی از زلف بنه دامی
در قید تعلق کش ارواح مجرد را


من نقش خطت بستم روزی که قلم با خود
می زد رقم هستی این لوح زبرجد را


مپسند ز قتل من آزار بر آن ساعد
یک تیغ زن از غمزه خون ریز چو من صد را


من زنده و تو خیزی خون دگران ریزی
هر لحظه ازین غصه خواهم بکشم خود را


دردت ز ازل آید تا روز ابد پاید
چون شکر گذارد ک.س این دولت سرمد را


در وصف خطت نو کرد آیین سخن جامی
ذوقی دگر است آری اشعار مجدد را

 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,312
45,322
مدال‌ها
23
پیر ما بگذاشت آخر شیوه زهاد را
ساخت فرش میکده سجاده ارشاد را


خورده ام پیش از نماز صبح می بهر خدا
ای امام امروز با مطرب گذار اوراد را


چنگ استادی ست درس عشق گو مطرب کجاست
تا زمانی بر سر درس آرد این استاد را


صوفی دریوزه گر از بزم جمع دجله کش
گر رود غم نیست یک زنبیل کم بغداد را


اعتماد مفلس میخانه بر فیض خم است
نیست زادی چون توکل حاجی بی زاد را


از دم نی گرم کی گردد دل سخت فقیه
گر چه سازد فی المثل نرم این فسون پولاد را


جامیا خشت از سر خم گیر و گل از لای می
گر عمارت خواهی این دیر خراب آباد را

 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,312
45,322
مدال‌ها
23
عشق باید کز دو عالم فرد سازد مرد را
درد این معنی نباشد مردم بی درد را


وعده غم می دهد یار و نداند این قدر
کین نوید عشق باشد جان غم پرورد را


هر کجا گردد ز رویش حسن را هنگامه گرم
گرد گشتن کی رسد خورشید عالم گرد را


بی خود افتادم چو خوردم شربت هجران بلی
جز چنان خوابی کجا لایق بود این خورد را


گر چه گشتم خاک راه او بحمدالله که باد
از سر راهش سوی دیگر نبرد این گرد را


لاله نیمی سرخ و نیمی زرد روید از گلم
چون برم در خاک اشک سرخ و رنگ زرد را


برد جامی را به کویش سیل اشک اما چه قدر
در چنان بستانی این خاشاک آب آورد را​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,312
45,322
مدال‌ها
23
یارب انصافی بده آن شیخ دعوی دار را
تا به خواری ننگرد رندان دردی خوار را


شرع را آزار اهل دل تصور کرده است
زان گرفته پیشه خود شیوه آزار را


طبع بر گنج حقیقت قفل و شرع آمد کلید
تا دهد زان گنج بیرون گوهر اسرار را


هر که جنباند کلید شرع را بر وفق طبع
طبع نگشاید به رویش جز در ادبار را


منکر اهل طریقت را ز عرفان بهره نیست
نیست جز جهل جبلی موجب انکار را


سر وحدت منطق الطیر است جامی لب ببند
جز سلمیانی نشاید فهم این گفتار را


بوی عشق از گفته عطار عالم را گرفت
خواجه مزکوم است ازان منکر بود عطار را​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,312
45,322
مدال‌ها
23
چند بوسم دست و پا پیک دیار یار را
فرخ آن ساعت که یابم دولت دیدار را


یار اگر طعن فرامش کاریم زد باک نیست
زانکه با یادش فرامش کرده ام اغیار را


خواندمی طومار غم بی او ولی چون شد مرا
نامه اش تعویذ جان طی کردم آن طومار را


دیده ام آزار ازان رخ دور می خواهم دلم
تا دهد بیرون به شرح دوری آن آزار را


لیک نازک باشد آن خاطر ندانم چون کنم
درج در گفتار کم درد دل بسیار را


بنده جامی و دعای او که برناید ز دست
خدمتی زین به دعاگویان خدمتکار را


چون مراد نامرادان آمد آن همواره باد
بر مراد او مدار این گنبد دوار را​
 
موضوع نویسنده

MHP

سطح
10
 
[ EVP ]
پرسنل مدیریت
معاونت اجرایی
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
Aug
6,312
45,322
مدال‌ها
23
کیست کز عشاق پیغامی رساند یار را
وز فراموشان دهد یاد آن فرامش کار را


شد دلم آزرده زخم غم هجران کجاست
مرهم وصلی که از دل چیند آن آزار را


ز اشک خونین سرخرویی هاست پیش مردمم
حق گزاری چون کنم این دیده خونبار را


خون ازان گریم ز هجر او که در خون غرقه به
دیده کو لایق نباشد دولت دیدار را


پار گفت آن مه برایم با تو خوش سال دگر
شد چنان امسال کاندر خواب جویم پار را


بهر خود نام سگ آن در نخواهم عاریت
چون پسندم بر شعار دولتش این عار را


سر به بالین جدایی دید جامی را طبیب
گفت جز مردن علاجی نیست این بیمار را​
 
بالا پایین