فایل شده [خسته ام] اثر «mobina_T _ وانیا کاربر انجمن رمان بوک»

[شاید هیچکس]

....
تار و پودم پر‌ه‌ای از نام توست
جسم و جانم ذره ای از جان توست
لحظه‌های عاشقی‌ام مال توست
هر چه دارم من همه‌، از آن توست
.....​

 

[شاید هیچکس]

....
تیشه مزن بر روح من
بر جان و بر این کوه من
ترک وطن کردم تو را
ای سرور بی‌روح من
.....​

 

[شاید هیچکس]

....
ای نگارا رفتی و بی‌کَس شدم
من نبودم یارت و یک لحظه دلواپس شدم
رفتی و شد همنشینم یک دل و دلواپسی،
آری اما ماندم و این زندگی را بس شدم
.....
​

 

[شاید هیچکس]

....
تا نبودی یار من، افسانه بودی بر دلم
چون حکایت‌های یک شَهنامه بودی بر دلم
صد غزل می‌خواندم و دردانه بودی بر دلم
یک نظر کردم‌، ولی هنگامه بودی بر دلم
.....
​

 

[شاید هیچکس]

....
تو پایان شروع گرم سالی
در اندوهم اگر دیگر نیایی
تمام هستی‌ام از آنت ای دوست
اگر بار دگر پیشم بیایی
.....​

 

[شاید هیچکس]

....
شکر خوردم ، ندانستم چه شد یار
کمی غفلت جدایم کرده این بار
ولی اکنون جزایش هر چه باشد ،
دهم من از برای رویت ای یار
.....
​

 

[شاید هیچکس]

....
غافل از عمر گران ترک وطن کردم و بَس
عاشقم گفته سخن از بر من بهر چه کَس
بشنو اندرزِ منِ فارغ از ایام جهان
ارزش حرف بشر نیست به اندازه خس
.....​

 

[شاید هیچکس]

....
وانیا هجران امشب شد برایت عبرتی
غافل از یارت شوی ، در دم غرین هجرتی
سردی یارت چو دیدی یک نفر در غربتی
ترس و خسران را بدیدی و عجین حسرتی
..... ​

 

[شاید هیچکس]

....
وانیا ای همنشین و همدم صبح امید
 غصه‌هایت قصه های شهر پر شور و نوید
خاطرات تلخ این دفترچه‌های رو سپید
چک نویس خالی و اندوه خودکار پلید
..... ​

 

[شاید هیچکس]

....
خالقا جانم رسید این بار هم
بر لب و جانان خود می‌خواهم
شرم و خجلت از سرم بگذشت باز
جان من، دیوانه‌ام من باز هم
.....​