جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته تکمیل شده دلنوشته جنازه اثر F_PSRDIS

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کامل شده کاربران توسط PardisHP با نام دلنوشته جنازه اثر F_PSRDIS ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 992 بازدید, 29 پاسخ و 10 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کامل شده کاربران
نام موضوع دلنوشته جنازه اثر F_PSRDIS
نویسنده موضوع PardisHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط PardisHP
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
***
می‌پیچد صدایش در اتاق و اما نمی‌شنوم من، راستش می‌شنوم ولی خود را به نشنیدن می‌زنم، مانند همیشه! آن‌قدر حرف‌های دیگران برایم مهم نبوده و نشنیده‌ام که حال در گودال اشتباهاتم گرفتار شدم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
***
می‌نشیند گلوله‌های اشک، بر روی گونه‌های سردم. مدت‌هاست که در خواب بودم و حالا که بیدار شدم دیگر دنیا مثل قبل شیرین و شاد نیست، انگار پارچه‌ی غم و تاریکی رویش کشیده‌اند! و من دیگر راه برگشتی ندارم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
***
می‌خوابم و خواب می‌بینم؛
در خواب پله‌های زیبا و بلندی به آسمان می‌روند. من هم می‌روم، می‌روم تا از آن‌ها بالا بروم اما پا که روی اولی می‌گذاری می‌ریزد! می‌دوم پله‌ها پشت سرم تند و تند نابود می‌شوند، می‌دوم و می‌دوم اما دیگر توان ندارم و سقوط می‌کنم... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
***
اگر بمیرم چه؟! آن وقت آن دنیا جواب این دل‌های شکسته را چه دهم؟!
آن‌جا هم خودم را به آن راه بزنم؟ نه، نمی‌شود. می‌روم، همین فردا می‌روم و مجبورش می‌کنم ببخشد، این آدم بی‌وفا را.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
***
تلاش پشت تلاش، هرچه می‌شد کردم تا دل ترک خورده‌اش مثل روز اول شود ولی نشد. حسی درونم می‌گوید اگر صدها سال نیز تلاش کنم مانند گذشته نمی‌شود این انسان!
من باید در عذاب وجدان زندگی کنم و بمیرم. همین و بس!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
***
دیگر توان ندارم، نمی‌توانم اشک او را ببینم، بر‌می‌دارم تکه شیشه‌ای را، می‌خواهم فرو کنمش در این دل که دل‌های بسیاری را شکستِ. اما، نمی‌گذارد، نمی‌دانم چرا، شاید می‌خواهد بیشتر عذاب بکشم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
***
می‌کشد دستم را، می‌بردم به قبرستانی دور افتاده و پر از وهم. بازهم دستم را می‌کشد هرچه می‌گویم ولم کند نمی‌شنود، آخر می‌ایستد سر قبری، هیچ حرکتی نمی‌کند و من فقط نگاهی به نام روی قبر می‌اندازم و تمام بدنم به لرزه می‌افتد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
***
می‌لرزد دلم با به یاد آوردن خاطراتش که حالا در قبر جا خوش کرده. یادم هست چه‌قدر زیبا می‌خندید. فکر ندیدنش، صورتم را از اشک سرد می‌کند. دیگر من را نخواهد دید که به دیوانگی‌هایم بخندد، کاش بیشتر پیشش می‌ماندم و نمی‌رفتم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
***
سرم را روی خاک سرد قبرستان می‌گذارم. دل تنگی دیگر فایده ندارد. تنها می‌توانم بیایم پیشش و حرف بزنم آن‌قدر بزنم تا پایان منم فرا رسد. به همه می‌گویم به تمام جهان، باید همه بدانند که قدر لحظات را بدانند. چون حسرت خوردن بی‌فایده است. شاید روزی روحم برود پیش او و تنها جنازه‌ی بی‌جانم در زمین بماند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,823
23,786
مدال‌ها
8
***
سخنی از نویسنده:

امیدوارم از خوندن دلنوشته جنازه لذت برده باشید. این پنجمین دلنوشته من بود که به پایان رسید. بابت اشکالات دلنوشته عذرخواهی می‌کنم.

پایان!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین