جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده دلنوشته غرش‌های خفه‌ی من اثر سارا مرتضوی کاربر انجمن رمان بوک

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط سارا مرتضوی با نام دلنوشته غرش‌های خفه‌ی من اثر سارا مرتضوی کاربر انجمن رمان بوک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 2,082 بازدید, 48 پاسخ و 10 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع دلنوشته غرش‌های خفه‌ی من اثر سارا مرتضوی کاربر انجمن رمان بوک
نویسنده موضوع سارا مرتضوی
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط AYSEL
موضوع نویسنده
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Apr
540
2,246
مدال‌ها
2
Negar_۲۰۲۱۰۶۲۵_۲۱۲۶۴۰.png
🔷️کد دلنوشته: ۰۰۱۷
تگ: مطلوب

نام اثر: دلنوشته غرش‌های خفه‌ی من
نام نویسنده: سارا مرتضوی
کپیست: @Tifani
مقدمه:
صدایم را بشنو
صدایی که الغوث گویان ناله می‌کند،
مرا با خود ببر.
بگذار تو را با تمام وجودم حس کنم،
ای فریادرس من، به فریادم برس... !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Apr
540
2,246
مدال‌ها
2
***
چه غمی است حال که پایان یافت!
کاش می‌بود و می‌ماند تا ماه‌ها
نشد یک ماه برای ما مهمانی!
مهمانی اگر مهمانی‌ست،
راز و رمز شادیست؛ اما افسوس
ما رو گذاشت و رفت.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Apr
540
2,246
مدال‌ها
2
***
حالا که تمام شد احساس می‌کنم چیزی از وجودم به سختی کنده شده است. کاش همیشه بودی و می‌ماندی! کاش به من اجازه می‌دادی که عطرت را عمر دارم ببویم و مسـ*ـت شوم.
 
موضوع نویسنده
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Apr
540
2,246
مدال‌ها
2
***
به گیسو ماه تو سوگند جانم
به لعل شهد ل*ب‌هایت به لبخند
به زیبا روی تنها در گلستان
به عشقت پایبندم ای گل اندام.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Apr
540
2,246
مدال‌ها
2
***
دلتنگی‌هایم را به تو می‌گویم
دردهایم را به تو می‌گویم؛ گر چه
آسان فراموشت می‌کنم!
چه آسان آن حرف‌ها را یادم می‌رود و تو باز با من مهربانی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Apr
540
2,246
مدال‌ها
2
***
صدای غرش‌های بلندش چشمان به هم چسبیده‌ام را باز کرد. چقدر عجیب بود! این بانگ باید ترس ایجاد می‌کرد در دل من اما، تنها حسی که ایجاد خوشحالی بود. من صدایش را می‌شنیدم و خوشحال بودم.
این آوای او بود. دانه‌دانه، تق‌تق می‌خوردند بر شیشه و من خوشحال بودم. برقش مرا افسون کرده بود. من عاشقش بودم. عاشق روزهایی که زیر سایه او، سر بلند می‌کردم و می‌خندیدم و شکر گویان لذت می‌بردم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Apr
540
2,246
مدال‌ها
2
***
ماه‌ها، هفته‌ها، روزها...
منتظر خبر آمدنت را می‌کشیدم که
بالاخره آمدی.
آمدی و من را متولد کردی، دوباره
انتظار به سر آمد.
کاش تمام انتظارها به سر می‌آمد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Apr
540
2,246
مدال‌ها
2
***
چشم می‌بیند و می‌خواهد اما
از خواستن تا داشتن فاصله‌هاست.
می‌توان خواست... .
فقط خواست!
تا ابد... .
برای همیشه... .
فاصله همچنان هست،
تا ابد، برای همیشه... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Apr
540
2,246
مدال‌ها
2
***
از زبان یک حیوان،
حیوان بودن سخت است؛ زیرا نه کسی صدایت را می‌شنود، نه کسی دردت را می‌فهمد... آزارت می‌دهند، اسیرت می‌کنند و تو فقط می‌توانی ناله کنی، خیلی زود زندگی تمام می‌شود.
از پدر و مادرت جدایت می‌کنند. تنها می‌مانی و بی‌پناه بزرگ می‌شوی.
می‌بینی و زبانت لال است.
سخت است... سخت!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Apr
540
2,246
مدال‌ها
2
***
به گیسو نازِ چشمانت عزیزم
فدای تارِ موهایت عزیزم
تو را با قلب خود نجوا صدایم
تو را قلبم گواه و جانم فدایت
به روی چشم خود دارم تو را جان
فدای چشم تو عشقم پری جان
نفس‌هایم برایت تنگ میشد
زمانی که صدایت به قلبم چنگ میشد
تو را عاشق چه گویم مسـ*ـت گویان؟
شراب لعل تو طعنه شهد امیران
به عشقت روزها جانم به سوگند
فدای تو شوم جانم به لبخند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین