- Apr
- 5,571
- 6,491
- مدالها
- 12
با صدای آروم گفتم:
- بابا بدبختی دیگه، موقعهام بود.
- آها آره در جریان هستم.
- در جریانی؟ چهجوری؟
- آیدین بهم گفت.
- آها، واسه چی بهت گفت؟
- زنگ زد بپرسه چهجوری آروم میشی منم بهش گفتم.
- بله میدونم چی گفتی بهش.
- اعه انجام داد؟ دردت کم شد؟
- کوفت و مرض؛ مگه تو نمیدونی فقط تو باید انجام بدی؟
- حالا مگه چی شده؟ اثر نکرد؟
- چرا اثر کرد.
- خوب.
- خوب و کوفت عنتر.
- اعه خوب من که پیشت نبودم طاقت نیاوردم درد بکشی.
- باشه این دفعه میبخشمت.
- مرسی خواهری خوب من دیگه باید برم کاری نداری عشقم؟
- نه عزیزم برو به کارت برس نفس، مراقب خودت باش خداحافظ.
- فدات بشم چشم، توهم مراقب خودت باش خداحافظ.
قطع کردم سرم رو بلند کردم دیدم آیدین عصبی داره بهم نگاه میکنه!
- چیه؟
- کی بود؟
- به تو چه؟
- گفتم کی بود؟
- گفتم به تو چه؟
- میگی کی بود یا… .
- یا چی؟ هان؟ یا چی؟
چشمهاش رو بست و نفسهای عمیق کشید، مثلاً میخواست آروم باشه.
- میگی این مردک پشت خط کی بود یا نه؟
- عشقم بود.
چشمهاش قرمز شد انقدر به خودش فشار آورده بود پوستش به کبودی میزد! با صدای دو رگه شده از خشم که سعی داشت آروم باشه گفت:
- عشقت کدوم خریه؟
- هوی درست حرف بزن ها، هی هیچی بهت نمیگم.
- رها رو اعصابم نباش جوابم و بده این کی بود؟ کی بود انقدر قربون صدقهاش رفتی؟ چی رو فقط اون باید انجام بده؟ چی… .
- هو آروم بابا، با اینکه به تو ربطی نداره ولی میگم، رهام بود.
چشمهاش آروم شد سرخیش داشت از بین میرفت. تکیهاش رو داد پشتی صندلی و دوباره مشغول آنالیز شد.
این هم بیماری روانی داره ها!
- بابا بدبختی دیگه، موقعهام بود.
- آها آره در جریان هستم.
- در جریانی؟ چهجوری؟
- آیدین بهم گفت.
- آها، واسه چی بهت گفت؟
- زنگ زد بپرسه چهجوری آروم میشی منم بهش گفتم.
- بله میدونم چی گفتی بهش.
- اعه انجام داد؟ دردت کم شد؟
- کوفت و مرض؛ مگه تو نمیدونی فقط تو باید انجام بدی؟
- حالا مگه چی شده؟ اثر نکرد؟
- چرا اثر کرد.
- خوب.
- خوب و کوفت عنتر.
- اعه خوب من که پیشت نبودم طاقت نیاوردم درد بکشی.
- باشه این دفعه میبخشمت.
- مرسی خواهری خوب من دیگه باید برم کاری نداری عشقم؟
- نه عزیزم برو به کارت برس نفس، مراقب خودت باش خداحافظ.
- فدات بشم چشم، توهم مراقب خودت باش خداحافظ.
قطع کردم سرم رو بلند کردم دیدم آیدین عصبی داره بهم نگاه میکنه!
- چیه؟
- کی بود؟
- به تو چه؟
- گفتم کی بود؟
- گفتم به تو چه؟
- میگی کی بود یا… .
- یا چی؟ هان؟ یا چی؟
چشمهاش رو بست و نفسهای عمیق کشید، مثلاً میخواست آروم باشه.
- میگی این مردک پشت خط کی بود یا نه؟
- عشقم بود.
چشمهاش قرمز شد انقدر به خودش فشار آورده بود پوستش به کبودی میزد! با صدای دو رگه شده از خشم که سعی داشت آروم باشه گفت:
- عشقت کدوم خریه؟
- هوی درست حرف بزن ها، هی هیچی بهت نمیگم.
- رها رو اعصابم نباش جوابم و بده این کی بود؟ کی بود انقدر قربون صدقهاش رفتی؟ چی رو فقط اون باید انجام بده؟ چی… .
- هو آروم بابا، با اینکه به تو ربطی نداره ولی میگم، رهام بود.
چشمهاش آروم شد سرخیش داشت از بین میرفت. تکیهاش رو داد پشتی صندلی و دوباره مشغول آنالیز شد.
این هم بیماری روانی داره ها!
آخرین ویرایش توسط مدیر: