جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

بزرگان تاریخ زرتشت

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته بزرگان تاریخ توسط اولدوز با نام زرتشت ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,013 بازدید, 53 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته بزرگان تاریخ
نام موضوع زرتشت
نویسنده موضوع اولدوز
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط اولدوز
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,178
9,181
مدال‌ها
7
در بخش‌های کهن
زرتشت در قبیلهٔ سپیتامیان که نام جد قبیله، سپیتامه، چند بار در گاتاها ذکر شده، متولد شد. چون بخش دوم (uštra) نام او از لحاظ ریشه‌شناختی با کلمه «شتر» مرتبط است، می‌توان نتیجه گرفت جامعه‌ای که در آن رشد پیدا کرد، یک جامعه مبتنی بر دامپروری بوده‌است.[۲۲] نام‌های اعضای خانواده‌اش در گاتاها نیامده اما در بخش‌های دیگر از مادرش با نام دوغدو و پدرش با نام پوروشاسپه یاد شده‌است. در نام خانوادگی پوروچیستا، دختر کوچک زرتشت، در کنار «سپیتامه» از «هائچت‌اسپه» هم نام برده شده‌است. در نوشته‌های بعدی هائچت‌اسپه را پدر پدربزرگ زرتشت در نظر گرفتند اما ویلیام مالاندرا باور دارد که این نام خانوادگی مادر پوروچیستا باید باشد. زرتشت در یسنه ۴۶، سپیتامیان و هائچت‌اسپیان را مورد خطاب قرار می‌دهد که نشان‌دهندهٔ رابطهٔ نزدیک او با این دو خاندان است. خاندان مهم دیگری که در گاتاها نامش ذکر شده، هوگوَهَ نام دارد که هووی دختر فرَشَوشترهَ، همسر سوم زرتشت، از این خانواده بود. برادر فرَشَوشترهَ، یعنی جاماسپ که وزیر ویشتاسپ هم بود، احتمالاً با دختر کوچک زرتشت ازدواج کرد.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,178
9,181
مدال‌ها
7
اسپه (اسب) در نام پدرش و نام‌خانوادگی همسرش، همچنین نام مادرش (به معنی «دوشیزه شیردوش»)، در کنار نام خود زرتشت، نشان‌گر اعضای یک جامعهٔ دامدارمآبانه است. هرچند که ممکن است این یک سنت خانوادگی باشد و نه شرایطی که زرتشت شخصاً در آن متولد شده‌است.[۲۳] از سه پسر و سه دختر او در اوستای متاخر اسم رفته‌است؛ پسرهایش ایسَت‌واسْتَرَه، اورْوْتَتْ‌نَرَه، هْوَرْچیثْزَه و دخترهایش فرینی و ثریتی و پوروچیستا. پوروچیستا تنها فرزند اوست که نام او در گاتاها ذکر شده‌است؛ او جوان‌ترین دختر زرتشت است و یسنه ۵۳ به افتخار ازدواج او سروده شده‌است.

زرتشت در گاتاها خودش را «روحانی» خطاب می‌کند. هرچند که مشخص نیست که او چگونه، کی و کجا به عنوان یک روحانی، آموزش دیده‌است،[۲۴] اما از متن گاتاها برمی‌آید که نویسندهٔ آن باید به خوبی در این مورد، آموزش دیده باشد.[۲۵] مطابق نوشته‌های سنتی، زرتشت ۳۰ ساله بود که با اهورامزدا روبرو شد و آنچنان که در گاتاها آمده‌است، «او را برای خویشتن برگزید.» اما پس از آن، اینگونه که پیداست، در آغاز تنها پسر عمویش میدیوماه به او پیوست و دیگران توجهی نکردند. چنان‌که خود در گاتاها به این موضوع اشاره کرده و به اهورامزدا از «اندک بودن کسان» خود می‌گوید و از ناکامی خود گله می‌کند.[
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,178
9,181
مدال‌ها
7
چنان‌که از گاتاها برمی‌آید، زرتشت و پیروانش در ابتدا با مخالفت‌هایی روبرو شدند. این مخالفت، افزون بر دلایل دینی، از مسائل اقتصادی نیز برمی‌آمد. در گاتاها، نام چند تن از دشمنان او ذکر شده‌است. در یسنه، هات ۳۲، از شخصی به نام گرهمه یاد شده‌است. تحت تأثیر آموزه‌های گرهمه، کرپان که پیروان او بودند، به آیین‌ها و مناسک خاصی دست می‌زدند که زرتشت با آن‌ها مخالف بود؛ چرا که باور داشت گرهمه در نهایت باعث تباه شدن زندگی خود و پیروانش خواهد شد. زرتشت در گاتاها از دشمن دیگری با نام بندوئه اسم می‌برد و او را «بزرگ‌ترین ستیهنده با من» خطاب می‌کند؛ او می‌گوید بندوئه سر از «اشه» (راستی) پیچیده و پیروانش را به سوی «دروج» (دروغ) رهنمون می‌سازد و «این مرا اندیشناک» کرده. علاوه بر این اشخاص، دو گروه خاص، یعنی کرپان و کویها، نیز به دشمنی با او برخاستند. مناسک و اعمال دینی این دو گروه، بنا به دید زرتشت، باعث تباه‌سازی زندگی می‌شده‌است. ظاهراً کرپان و کوی‌ها توانایی تأثیرگذاری بر رهبران سیاسی منطقه زندگی زرتشت را نیز داشته‌اند؛ چنان‌که در یسنه، هات ۱۰ آمده «کربان بدکار، [مردمان را] بدان می‌فریبند و فرمانروایان بد با آن به [دُژ] خردی بر سرزمین‌ها فرمان می‌رانند.»
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,178
9,181
مدال‌ها
7
چون مقامات و صاحب منصبان دینی اینگونه با مخالفت با زرتشت برآمدند، او مجبور شد تا از محل زندگی خود سفر کند. اشاره‌ای به این وضعیت را می‌توان در یسنه ۴۶، هات ۱ دید. «به کدام مرز و بوم روی آورم؟ به کجا روم و [از که] پناه جویم؟ مرا از خویشاوندان و یاورانم دور می‌دارند. همکاران و فرمانروایان دُروَند سرزمین نیز خشنودم نمی‌کنند.» این بخش به لحاظ تاریخی حائز اهمیت است. زرتشت از کلمه dahyu به عنوان «سرزمین» استفاده می‌کند که می‌تواند در لغت به معانی مختلفی به‌کار رود. هیچ اشاره‌ای در گاتاها یا بخش‌های متاخر اوستا وجود ندارد که نشان دهد زرتشت پس از ترک سرزمین خود، مسیر طولانی را طی کرده باشد و در سرزمین جدید، با تفاوت‌های اجتماعی یا زبانی روبرو شده باشد. نتیجتاً می‌توان تصور کرد مسافت جغرافیایی طی شده، محدود بوده‌است.[۲۸] پس از مدتی سفر، با کوی‌ویشتاسپ روبرو می‌شود: «ای زرتشت! کیست دوست اَشَوَن تو؟» که خود او پاسخ می‌دهد: «به راستی او کوی‌ویشتاسپ دلیر است!»
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,178
9,181
مدال‌ها
7
در این هات، زرتشت ابتدا به صورت دوم شخص و سپس به صورت اول شخص ظاهر می‌شود. این آرایه ادبی در بخش‌های دیگر گاتاها و در سروده‌های ریگ‌ودا هم دیده می‌شود و می‌توان مدرکی بر اینکه گاتاها توسط خود زرتشت سروده شده‌است، باشد.[۲۹] به هر حال ویشتاسپ او را گرامی می‌دارد و چنان‌که خود زرتشت گوید، «هوادار» او می‌شود. پس از این در گاتاها دیگر هیچ بخشی وجود ندارد که حاوی اطلاعاتی دربارهٔ چگونگی افزایش پیروان زرتشت باشد. می‌توان تصور کرد که بدون پشتیبانی ویشتاسپ، زرتشت احتمالاً نمی‌توانست به موفقیتی که رسید، دست پیدا کند؛ حتی نویسنده دینکرد هم اشاره می‌کند که «اگر ویشتاسپ و معاصرانش دین را نپذیرفته بودند» شاید اوستا «تا این زمان باقی نمی‌ماند.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,178
9,181
مدال‌ها
7
بخش‌های متاخر اوستا از زرتشت تاریخی فاصله می‌گیرند. نام‌های پدرش، مادرش، دختران و پسرانش در این بخش از اوستا ذکر شده‌است.[۳۱] او در اوستای متاخر به عنوان یک شخصیت آرمانی به تصویر کشیده شده‌است: کسی که زندگی خود را وقف خواستهٔ اهورامزدا کرد و دین را به کامل‌ترین شکل ممکن به پا داشت. زندگی زرتشت در دو دورهٔ کیهانی روی می‌داد؛ او در اواخر سومین دورهٔ سه هزار ساله، زاده می‌شود و دیدار او با ویشتاسپ، آغازگر نخستین هزاره از چهارمین دوره است.[۳۲] جزئیات کمی که دربارهٔ زندگی زرتشت در اوستای کهن وجود دارد، باعث شده تا در نوشته‌های متاخرتر، تاریخ پشت سر گذاشته شده و زندگینامه‌ای بر اساس آرمان‌های دینی از زندگی او ترسیم شود. فروردین‌یشت در این مورد اهمیت ویژه‌ای دارد. در این یشت، فروشی زرتشت ستوده شده‌است؛ فروشی او به سان دیگر ایزدان تصور شده‌است و زرتشت از یک انسان فراتر رفته‌است. فروردین‌یشت را می‌توان قدیمی‌ترین متن مرتبط با زرتشت از دید الهیات دانست. در هات ۸۷ تا ۸۹ آمده‌است:[۳۳]

اینک بخشایش و فروشی زرتشت سپیتمان اَشَوَن را می‌ستاییم. نخستین کسی که نیک اندیشید، نخستین کسی که نیک سخن گفت، نخستین کسی که نیک رفتار کرد. نخستین آثربان، نخستین ارتشتار، نخستین برزیگر ستور پرور، نخستین کسی که بیاموخت، نخستین کسی که بیازمود، نخستین کسی که ستور را، اشه را، منثره ورجاوند را، فرمانبرداری از منثره ورجاوند را، شهریاری مینوی را و همه نهادهای نیک مزدا آفریده را که از آشه است، برای خود پذیرفت و دریافت.
نخستین آثربان، نخستین ارتشتار، نخستین برزیگر ستور پرور، نخستین کسی که از دیو روی گردانید و مردمان را بپرورد، نخستین کسی که در جهان استومند، [نماز] «اشم وهو…» را خواند؛ دیوان را نفرین کرد و برگزید که مزداپرست، زرتشتی، دیوستیز و اهورایی کیش باشد.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,178
9,181
مدال‌ها
7
پیش از ستایش فروشی زرتشت، فروشی کیومرث اَشَوَن ستایش شده‌است. او اولین فانی است، نخستین کسی که «به اهورامزدا گوش فرا داد و از او خانواده سرزمین‌های ایرانی و نژاد ایرانیان پدید آمد.» ویلیام مالاندرا از این موضوع برداشت می‌کند که در واقع زرتشت جایگاهی مانند کیومرث دوم داشته‌است. به خصوص اینکه زرتشت را اولین «آثربان، ارتشتار و برزیگر ستور پرور» هم خوانده‌اند.[۳۴] با آمدن زرتشت، دوران پرستش دیوان به پایان رسید و مزدیسنا در تمام هفت کشور گسترش پیدا کرد. این فحوای متون الهی دربارهٔ زندگی زرتشت در اوستای متاخر است. تقریباً یک سوم یشتها در ربط با گفتگوی زرتشت با اهورامزدا و دیگر ایزدان است که این بخش‌ها را در نوشته‌های پهلوی «هَمپُرسِگی» (مشاوره) خطاب کرده‌اند.[۳۵] با تولد زرتشت، عالم دوباره جوان شد؛ او را به عنوان نخستین معلم دین اهورایی و کسی که دیوان را به زیر زمین راند، ستوده‌اند. در بخش‌های پایانی فروردین‌یشت دربارهٔ زرتشت آمده‌است:[۳۶]

زرتشت رَد جهانی و رَد مینوی و نخستین آموزگار دینی سراسر جهان استومند را می‌ستاییم که نیک‌خواه‌ترینِ آفریدگان، بهترین شهریارِ آفریدگان، شکوهمندترینِ آفریدگان، فره‌مندترینِ آفریدگان، به ستایش برازنده‌ترینِ آفریدگان، به نیایش سزاوارترینِ آفریدگان، شایسته‌ترین آفریده‌ای که خشنودی وی خواسته شود، به آفرین شایسته‌ترینِ آفریدگان و نزد هر یک از آفریدگان، به راستی ستوده و برازنده ستایش و شایسته نیایش به آیینِ بهترین اشه خوانده شده‌است.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,178
9,181
مدال‌ها
7
بخش‌های دیگر اوستای متاخر نیز تصویر مشابهی از زرتشت به دست می‌دهد؛ به عنوان مثال، در یسنه، هات ۷۰، زرتشت و اهورامزدا در کنار یکدیگر پرستیده شده‌اند. همچنین در هات ۴۲، مزدیسنان که در حالت اول شخص جمع خود را «ما» خطاب می‌کنند، زرتشت را در کنار اهورامزدا ستایش می‌گویند. از چنین خطوطی برمی‌آید که در زمان نگارش اوستای متاخر، زرتشت دیگر با انسانها در یک سطح دیده نمی‌شده، بلکه در جایگاهی نزدیک ایزدان قرار داشته و او را شایسته پرستش می‌دانستند.[۳۷] در آبان‌یشت که شخصیت‌های مختلف خواست خود از آناهیتا را مطرح می‌کنند، اهورامزدا، در ایران‌ویج به کرانه رود دایتی، با هوم آمیخته به شیر، با زبان خرد و با پندار، گفتار و کردار نیک، از آناهیتا می‌خواهد که «مرا این کامیابی ارزانی دار که من پسر پوروشاسپه – زرتشت اَشَوَن – را بر آن دارم که دینی بیندیشد، دینی سخن گوید و دینی رفتار کند.» پس از اهورامزدا، چند نیک و چند شریر خواسته‌های خود از ایزدبانو را مطرح می‌کنند، تا اینکه اهورامزدا به آناهیتا فرمان می‌دهد «از فراز ستارگان به سوی زمین اهورا-آفریده بشتاب!» سپس گفتگوی زرتشت با آناهیتا شرح داده شده‌است. او با لحنی مشابه اهورامزدا، از ایزدبانو می‌خواهد که «مرا این کامیابی ارزانی دار که من کوی‌ویشتاسپ را بر آن دارم که دینی بیندیشد، دینی سخن گوید و دینی رفتار کند.»
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,178
9,181
مدال‌ها
7
برای تنظیم‌کنندگان این بخش از اوستا، زرتشت واسطه گفتگو با اهورامزدا و دیگر ایزدان است. به همین دلیل است عباراتی چون «زرتشت از اهورامزدا خواست…» و «اهورامزدا به زرتشت گفت…» به تعدد در اوستای متاخر دیده می‌شوند.[۳۹] در مجموع، سیمای زرتشت، بنا به اوستای متاخر، با آنچه در نوشته‌های پهلوی دیده می‌شود شباهت بسیاری دارد. ظاهراً سپندنسک که بخشی از متون از دست رفته اوستاست، حاوی داستان‌های زندگی او بوده‌است و کمبود اطلاعات دربارهٔ زندگی زرتشت در اوستای متاخر نیز از همین موضوع ناشی می‌شود
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,178
9,181
مدال‌ها
7
بیشتر نوشته‌های پهلوی موجود مربوط به پس از اسلام است اما این منابع در واقع برگرفته از نوشته‌های قدیمی‌تری است که پیش از اسلام نوشته شده‌اند. زرتشت در نوشته‌های پهلوی، به عنوان یک نمونهٔ کامل از موبد مزدیسنی مجسم شده‌است. او در مرکزیت هویت دینی جامعهٔ مزداپرستان دارد و آن‌ها را از مسلمانان، مسیحیان، یهودیان و دیگران، متمایز می‌کند. زرتشت همچنین نشانه و گواهی بر درستی تاریخی نوشته‌های زرتشتی است؛ زیرا این نوشته‌ها، به گفته‌های او ارجاع می‌دهند. چندین کتاب زندگینامهٔ افسانه‌ای از او در میان مطالب پهلوی دیده می‌شود که نویسندگان قصد ارائهٔ یک الگوی کامل رفتاری را با آنان داشته‌اند. نقش اصلی زرتشت در این نوشته‌ها، بازنمایی آموزه‌های دینی، اخلاقی، فلسفی و… مزدایی است. به هر صورت، زرتشتی که در کتاب‌های پهلوی دربارهٔ او شرح داده شده‌است، با زرتشت تاریخی شباهتی ندارد.[۴۱]

دربارهٔ زندگی زرتشت بنا به منابع پهلوی، کتاب هفتم دینکرد و فصل‌های ۱۲ تا ۲۴ گزیده‌های زادسپرم بیشترین مطالب را ارائه می‌کنند. این منابع بر اساس سپندنسک و چهردادنسک، دو کتاب از کتاب‌های از دست رفته اوستا، نوشته شده‌اند. در کتاب پنجم دینکرد هم خلاصه‌ای از آنچه در کتاب هفتم آمده، وجود دارد و البته حاوی اندک اطلاعات جدیدی هم هست
 
بالا پایین