جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

بزرگان تاریخ زرتشت

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته بزرگان تاریخ توسط اولدوز با نام زرتشت ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 513 بازدید, 53 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته بزرگان تاریخ
نام موضوع زرتشت
نویسنده موضوع اولدوز
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط اولدوز
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,201
9,226
مدال‌ها
7
مسئولیت انسان
در گاتاها اشاراتی وجود دارد مبنی بر اینکه انسان، در روز رستاخیز، برای اعمال بازخواست خواهد شد. هرچند این اشارات، نسبتاً اندکند و بعدها در اوستای متاخر و متون پهلوی توسعه یافته‌اند. زرتشت در یسنه ۳۱ از اهورامزدا می‌پرسد که «چگونه گذشت و چگونه خواهد گذشت؟ اَشَوَنان و پیروان دروج را چه پاداشی در دفتر زندگانی نوشته خواهد شد؟» عباراتی مانند «گرو دمانه» (سرای سرود)، «دمانه ونهیوس مَنَنهو» (سرای منش نیک) و انهیوش وهیشته (بهترین موجودیت) به نظر می‌رسد به پاداش‌هایی که در انتظار آنان پیروان نیکی است، اشاره داشته باشد. در تضاد با این‌ها، به «دروجو دمانه» (سرای دروغ) هم اشاره شده که سزای کسانی خواهد بود که اعمال زشتشان بیش از کارهای نیکشان باشد.[۱۲۵]

از پلی با نام چینود (چینوَتو پرتو) هم در گاتاها یاد شده‌است که در اوستای متاخر و متون پهلوی با جزئیات بیشتر توصیف شده‌است. با این حال نمی‌توان با قطعیت گفت که فرجام‌شناسی که در گاتاها توضیح داده شده‌است، مربوط به داوری اشخاص اشاره دارد، یا داوری جهانی. سروش ایزدی است که در گاتاها با داوری نیکان و شریران مرتبط دانسته شده‌است.[۱۲۶]

یکی از واضح‌ترین عبارات فرجام‌شناسانه گاتاها، سوشیانت است. این عبارت را در ابتدا احتمالاً به خود زرتشت اطلاق می‌کردند. در گاتاها به آهن گداخته هم اشاره شده‌است که البته در فضای سروده‌های زرتشت مشخص نیست به چه موضوعی اشاره دارد. در نوشته‌های پهلوی که دربارهٔ رودی از آهن گداخته نوشته‌اند که نیکان به آسانی از آن عبور می‌کنند که احتمالاً برپایه همین اشاره‌است. همچنین مشخص نیست که به اندیشه بازخیزش مردگان از مرگ در زمان سرایش گاتاها وجود داشته‌است، یا خیر. لومل معتقد است که یسنه ۳۰٫۷ و ۳۴٫۱۴ به همین موضوع مربوط هستند. زرتشت در یسنه ۳۴٫۱۴ از بخشیده شدن پاداشی آرمانی به «تن و جان» پیروان منش نیک (وهومنه) و اشه سخن رانده‌است
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,201
9,226
مدال‌ها
7
گاتاها، یسنه، هات ۴۳:
ای اهورامزدا! به‌راستی تو را پاک شناختم؛ آنگاه که «وهومنه» نزد من آمد و پرسید:
– «کیستی و از کدامین خاندانی و در برابر پرسش‌ها و دو دلی‌های روزانه زندگی خویش و جهان پیرامون خود، کدامین راه را می‌نمایی و می‌شناسانی؟»
آنگاه نخست بدو گفتم: «منم زرتشت که با همه توش و توان خویش، دشمن سرسخت دروندان و پناه نیرومند اَشَوَنانم.»

گاتاها که زرتشتیان زرتشت را سراینده آن می‌دانند، مجموعه‌ای از ۱۷ سرود (هات) است که در پنج بخش (یسنه ۲۸–۳۴، ۴۳–۴۶، ۴۷–۵۰، ۵۱ و ۵۳) مرتب شده‌اند. یسنه ۵۳ (گات پنجم) که تنها یک هات است، نسبت به سایرین قدری نامعمول است. زرتشت این گات را برای مراسم عروسی کوچک‌ترین دختر خود پوروچیستا سروده‌است. در ۱۶ هات دیگر، نام زرتشت ۱۳ مرتبه ذکر شده‌است. در یسنه ۴۳، در پاسخ به سؤال «کیستی؟»، شاعر مستقیماً و به‌طور واضح پاسخ می‌دهد «منم زرتشت» اما در بیشتر موارد دیگر زرتشت به صورت دوم یا سوم شخص خطاب شده‌است. برخی محققان مثل کلنز این مسئله را دلیل محکمی برای رد کردن سرایش گاتاها توسط زرتشت می‌دانند، اما سوم شخص خطاب شدن به عقیده هلمت هامباخ احتمالاً تنها یک آرایه ادبی است که در سروده‌های ریگ‌ودا هم دیده می‌شود. به گفته هامباخ، خواسته طبیعی هر عابدی است که نام خود را از زبان معبود خود بشنود.[۱۲۸]

در سراسر ۱۶ هات، یک شیوه تفکر تقریباً یکپارچه نمایان است: زرتشت تلاش می‌کند با سروده‌هایش اهورامزدا را خشنود کند، دانش خود را نمایش دهد و به پیروان خود امید آینده‌ای بهتر، چه در جهان مادی و چه در جهان معنوی، بدهد. شیوه شاعر در استفاده از آرایه بخش‌گویی قابل توجه است؛ در برخی موارد به جای «من» از «روان من» یا به جای «گاو» از «روان گاو» استفاده شده‌است.[۱۲۹] یسنه ۴۷ (واقع در گات سوم) که کوتاه‌ترین هات نیز هست، از نظر ادبی نسبت به سایر بخش‌ها برتری دارد؛ به گفته هامباخ، این هات به معنای واقعی کلمه یک «اثر ادبی» است.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,201
9,226
مدال‌ها
7
مفاهیم دوگانه در گاتاها کاملاً نمایان است. زرتشت در یسنه ۳۰ از این می‌گوید که در آغاز، آن دو مینوی همزاد یکی پندار، گفتار و کردار نیک را برگزید و دیگری پندار، گفتار و کردار بد را. یکی زندگی را بنیاد نهاد و دیگری نازندگی را. بهترین منش سهم پیروان اشه است و بدترین زندگانی هواداران دروج را خواهد بود.[۱۳۱]

اگر چه زرتشتیان امروز قبول دارند که خود زرتشت سراینده گاتاهاست،[۱۳۲] در هیچ‌کجای منابع سنتی زرتشتی چنین موضوعی ذکر نشده‌است.[۱۳۳] نظریه سروده شدن گاتاها توسط زرتشت، در واقع، نخستین بار توسط محققان غربی طرح شد. ظاهراً مارتین هاوگ (۱۸۲۷–۱۸۷۶)، زبان‌شناس آلمانی که چندین سال را در هند در میان موبدان زرتشتی سپری کرد، نخستین کسی بود که این موضوع را متذکر شد. او پی برد اوستا به لحاظ زبان‌شناختی به دو لهجه مختلف نوشته شده‌است. در مقاله‌ای به سال ۱۸۶۲ میلادی، هاوگ با اشاره به این دو نکته که تنها در گاتاهاست که زرتشت به صورت اول شخص خطاب شده و اینکه در سروش‌یشت، آن ایزد به عنوان نخستین کسی که «پنج گاهان سپیتمان زرتشت» را به شیوه‌ای صحیح برخواند ستوده شده‌است، از نظریه خود دفاع کرد.[۱۳۴]
یسنه، هات ۵۵:
بشود که آنان نزد ما آیند، با نیرو، با پیروزی، با تندرستی، با درمان، با فراوانی، با بالندگی، با آمرزش، با یاوری، با نیک‌خواهی، با اشه، با رادی و با دهش؛ آن «ستوت یسنیه» ها، آنچنان که مزدای توانا آنان را پیروزمند و جهان‌آرای بیافرید، نگاهبانی جهان اشه را؛ پاسداری جهان اشه را؛ یاوری پاداش‌گیران را و پاداش‌بخشان را و سراسر آفرینش اشه را.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,201
9,226
مدال‌ها
7
اما مایکل استاوسبرگ معتقد است این نظریه با آنچه اوستا از خود می‌نماید همخوانی ندارد. بنا به اوستا، هسته اصلی که ستوت یسنیه نام دارد و گاتاها را نیز شامل می‌شود، توسط خود اهورامزدا خلق شده‌است؛ به بیان دیگر، اگر قرار باشد با استناد به اوستا، مؤلفی برای گاتاها در نظر گرفته شود، آن اهورامزداست، نه زرتشت. این موضوع در متون پهلوی هم ذکر شده‌است. بنا به گفته دینکرد، اهورامزدا در گاتاها، گاهی از زبان زرتشت سخن می‌گوید، گاه از زبان امشاسپندان و گاه از زبان دیگر ایزدان، اما هر آنچه آمده گفته‌های اهورامزدا خطاب به زرتشت است.[۱۳۵] بنا به گفته وایتلی، این مشکل از آن جهت است که نویسندگان متون پهلوی موفق نشده‌اند میان زرتشتِ گاتاها و زرتشت اسطوره‌های پسین تمایز قائل شوند.[۱۳۶]

در گاتاها، زرتشت به شکل یک انسان کاملاً عادی که خود را در یک مأموریت بزرگ می‌بیند، ظاهر می‌شود. در ابتدا، ناامید است و آن را غیرممکن می‌داند، اما به مرور با افزایش باورش به پیروزی نهایی نیکی، اعتماد به نفس بیشتری پیدا می‌کند. باور راستین او و آنگونه که با جدیت خواسته‌های خود از اطرافیانش را مطرح می‌کند، نشان از یک اصلاح‌گر واقعی دارد؛ اصلاحات دینی که به زرتشت نسبت داده می‌شود، برای به وقوع پیوستن نیازمند یک «رهبر» یا کسی که آن‌ها را آغاز کند، بوده‌اند
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,201
9,226
مدال‌ها
7
پرداختن به زرتشت در ادبیات فارسی موضوعی چالش‌برانگیز بوده‌است؛ چنان‌که احتمالاً قتل دقیقی که حداقل در ظاهر مسلمان بوده، به خاطر تمایلات او به دین مزدیسنا و با انگیزه‌های دینی رخ داده‌است. فردوسی در شاهنامه بخش‌های مربوط به زرتشت و گسترش دین او را مستقیماً از سروده‌های دقیقی برداشته‌است. او خود سبب این کار را به خواب دیدن دقیقی عنوان کرده، اما احتمالاً دلیل اصلی این عمل فردوسی، شانه خالی‌کردن از سرودن دربارهٔ چنین موضوع مناقشه‌آمیزی که می‌توانسته برای او خطر آفرین شود، بوده‌است.[۱۳۸]
دقیقی:
یکی زردشت‌وارم آرزویست/ که پیشت زند را خوانم از بر

در شاهنامه به‌طور کلی تصویر مثبتی از زرتشت مجسم شده‌است. سرایش این اثر، پیش از فردوسی به دقیقی سپرده شده بود. او، برخلاف فردوسی که کتاب را از آغاز آفرینش انسان شروع می‌کند، بنا داشت که زندگی زرتشت را مبدأ کتاب خود در نظر گیرد. در بخش مربوط به زرتشت در شاهنامه، پس از اینکه گشتاسپ دین زرتشت را می‌پذیرد، ایران به آرمان‌شهری تبدیل می‌شود که همه مردم آن در صلح و آرامشند.[۱۳۹] اگرچه زرتشت به عنوان یک پیامبر یکتاپرست ظاهر می‌شود، اما نبردهای سپاه ایران و سپاه توران در داستان شاهنامه، همان دوگانه سپاه روشنایی و سپاه تاریکی را یادآوری می‌کند.[۱۴۰] چون گشتاسپ دین مزدایی را می‌پذیرد، آتشکده‌های بسیار برپا می‌کند. سپس زرتشت به عنوان مدافع استقلال ایران به تصویر کشیده می‌شود و پادشاه را از پرداخت خراج به ارجاسپ تورانی بازمی‌دارد:[۱۴۱]

به شاه کیان گفت زردشت پیرکه در دین ما این نباشد هژیر
که تو باژ بدهی به سالار چیننه اندر خور دین ما باشد این
این موضوع ارجاسپ را عصبانی می‌کند. او نامه‌ای تهدید آمیز به گشتاسپ می‌نویسد و می‌گوید در صورتی که به دین کهن بازنگردد، به ایران حمله خواهد کرد. گرشاسپ زرتشت و بزرگان را گرد می‌آورد و مشورت می‌خواهد؛ آنان به او توصیه می‌کنند که تسلیم نشود. سپس جنگ‌های بزرگی درمی‌گیرد و پادشاه پسر خود، اسفندیار، را به فرماندهی سپاه منصوب می‌کند. پیروزی نهایی با ایران است و در پایان داستان، پادشاهان جهان از گشتاسپ تقاضا می‌کنند نسخه‌ای از زند-اوستا را برایشان ارسال کند.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,201
9,226
مدال‌ها
7
حافظ:
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید/ که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها

در ادبیات فارسی دین زرتشت با عشق و می‌گساری هم در پیوند است. چنان‌که دقیقی این دین را در کنار لب یاقوت‌رنگ، نالهٔ چنگ و می خوش‌رنگ یکی از چهار چیز مهم زندگی‌اش برمی‌شمارد. اگرچه دقیقی اینجا احتمالاً دین خود را معرفی می‌کند، اما در اعصار بعدی نوعی نمادپردازی در کار است. سنایی به می‌گساری با مغان اشاره دارد و عطار در مختارنامه از زبان مختار می‌نویسد که آماده‌است دینش را به خاطر عشق مسیحیت یا مزدیسنا تغییر دهد. اما اوج این موضوع در اشعار حافظ نمایان است.[۱۴۳] او «پیر مغان» که همان زرتشت باشد، را «مرشد» خود می‌داند[۱۴۴] و به دفعات به او اشاره می‌کند. چنان‌که در بیتی می‌گوید «منم که گوشه میخانه خانقاه من است – دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است.» اشارات حافظ به «مغان» یا «دیر مغان» معمولاً با اشاره به یار، باده یا چنگ‌نوازی همراه است. آنگونه که، به عنوان مثال، گوید:

در دیر مغان آمد یارم قدحی در دستمست از می و میخواران از نرگس مستش مسـ*ـت
موضوع برجسته دیگری که دربارهٔ زرتشت در ادبیات فارسی وجود دارد، این است که، حتی در نوشته‌ها و اشعار ادیبان زرتشتی، او را با عناوین اسلامی چون «نبی» و «رسول» خطاب کرده‌اند.[۱۴۵] به عنوان مثال، ملا فیروز (۱۷۵۷–۱۸۳۰) موبد زرتشتی هندی، زرتشت را «نبی دارای کتاب»، «رسول خدا» و «پادشاه انبیا» خطاب می‌کند. در زراتشت‌نامه، نوشته کیکاووس بن کیخسرو (قرن ۱۳ میلادی)، شاعر معمولاً از لفظ زرتشتی «پیغمبر» استفاده کرده‌است؛ اما در لحظه‌ای که زرتشت با گشتاسپ روبرو می‌شود، خود را «رسول خدا» خطاب می‌کند. البته در همین اثر، کلمه رسول به دیگر ایزدان هم اطلاق شده‌است.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,201
9,226
مدال‌ها
7
در ادبیات فارسی نقل است که زرتشت پس از پذیرفتن دین توسط گشتاسپ، سروی را از بهشت آورد و آن «سرو آزاده» در نزدیکی اولین آتشکده در کشمر کاشته شد. اشعار دقیقی در شاهنامه قدیمی‌ترین منبعی است که این را روایت کرده، اما این داستان ریشه در سنت زرتشتی دارد.[۱۴۷] تاریخ بیهق از دو سرو نام می‌برد و محل کاشت آن یکی را در قریه فریومد (سبزوار) می‌داند. سرو کشمر در زمان متوکل و به دستور او قطع شد؛ چون آن درخت را برای وی تشریح و توصیف کردند، دستور قطع سرو را برای طاهر بن عبدالله صادر کرد تا چوب‌های آن را برای خلیفه به سامره بفرستند و از آن‌ها در جهت استفاده در ساختمان قصر جدیدش بهره گیرد. بنا به ثعالبی «پس گبرگان جمله جمع شوند و خواجه ابوالطیب را گفتند ما پنجاه هزار دینار زر نیشابوری خزانه خلیفه را خدمت کنیم درخواه تا از این بریدن درخت درگذرد، چه هزار سال زیادت است تا آن درخت کاشته‌اند» اما طاهر که علاقه‌ای به نادیده گرفتن فرمان خلیفه نداشت به آنان گفت: «متوکل نه از آن خلفا و ملوک بود که فرمان وی را رد توان کرد.» او پس از قطع درخت، چوب‌های حاصله را با شتر به سامرا فرستاد که این اقدام بالغ بر پانصد هزار درهم هزینه دربرداشت. به هر روی متوکل پیش از رسیدن درخت به سامرا توسط غلامان ترک خود کشته شد
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,201
9,226
مدال‌ها
7
در دهه ۱۹۲۰، ترجمه فارسیِ ابراهیم پورداوود از گاتاها و یشت‌ها در بمبئی به چاپ رسید. پورداوود با هدف نمایش شکوه و عظمت ایران باستان، زرتشت را یکی از اجداد دلیر و عادل ایرانیان نمایانده بود و این تصویر مثبت بر احترام مزدیسنا نزد زرتشتیان لیبرال ایرانی هند افزود. همچنین تلاش‌های اروپاییان برای درک زبان و بیانات دینی اوستا از دهه ۱۸۶۰ بر زرتشتیان تأثیرگذار بود. از آن زمان، بسیاری از نویسندگان زرتشتی تلاش کرده‌اند برداشت خود از گاتاها و اهداف زرتشت را ابراز کنند. ترجمه ادبی گاتاها به نام ترانه‌های الهی زرتشت (۱۹۵۱) و تفسیر آن از دیدگاهی دینی نوشته ایرج تاراپوروالا، یکی شاگردان بارتولومه، نمونه‌ای از همین آثار است. این شیوه توسط زرتشتیان دیگری نیز پی گرفته شده‌است و آنان به‌طور کلی گاتاها را سروده زرتشتِ تاریخی می‌دانند.[۱۴۹]

مانک‌جی نوشیروان‌جی دهالا، موبد پارسی اهل هند، زرتشت را «نمونه کامل خرد» در جامه‌ای الهی می‌دانست که معلم خودش بود و از طریق تفکر و مشاهده می‌آموخت و برداشت او در آثار بسیاری از نویسندگان زرتشتی معاصر یافت می‌شود. به‌طور کلی آن‌ها زرتشت را «متعلق به همه اعصار و مردمان» می‌دانند. اما بحث‌ها دربارهٔ ماهیت او ادامه دارد؛ برخی زرتشت را فیلسوف و محققی روشن‌فکر اما فانی می‌یابند و گروهی دیگر، اعتقاد دارند زرتشت امشاسپندی در جسمی زمینی بود. اختلاف دیگر بر سر تعالیم اوست. «اصلاح‌طلبان» زرتشتی در ایران و هند فقط گاتاها را پیام زرتشت می‌دانند و بر جنبه متافیزیکی آموزه‌های او تأکید دارند. آن‌ها اعتقاد دارند زرتشت یکتاپرست بود و از تشریفات مذهبی دوری می‌جست. «سنت‌گرایان» زرتشت را یک روحانی می‌دانند و بر اهمیت تشریفات مذهبی اصرار دارند. هر دو گروه ثنویت اخلاقی زرتشت (دعوت انسان‌ها به انتخاب نیکی در نبرد خیر و شر) را قبول دارند اما دربارهٔ ثنویت کیهانی میان آن‌ها اختلاف نظر وجود دارد. علی‌رغم اختلافات درون‌دینی، زرتشتیان هرگز در موجود تاریخی زرتشت تردید نداشته‌اند، اما اخیراً برخی از آنان [کدام؟] دربارهٔ نظرات محققان غربی که اعتقاد به عدم‌موجودیت تاریخی او دارند، ابراز گله کرده‌اند.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,201
9,226
مدال‌ها
7
مانی چهار ساله بود که توسط پدر خود به یک انجمن الخسائی برده شد. الخسائیه یک فرقه یهودی-مسیحی بود.[۱۵۱] اما چون به مرور با سنت‌های زرتشتی آشنا شد، انجمن مذکور را ترک کرد و در ۲۴ سالگی شروع به تبلیغ آیین خود نمود. اساس اصلی دین مانی بر «دوگانگی نور و تاریکی» و موجودیت «سه زمان» استوار بود؛ هر دو مسئله از آموزه‌های زرتشت ریشه گرفته‌اند.[۱۵۲]

مانی که نظیر زرتشت جهان را صحنه نبرد نیروهای خیر و شر می‌دید، بر آن بود که بشر در دام نیروهای تاریک افتاده‌است و جبهه نور برای اینکه انسان‌ها را نجات دهد، افرادی نظیر زرتشت، بودا و عیسی را به سوی آن‌ها فرستاده‌است.[۱۵۳] اما آموزه‌های فرستادگان پیشین، ناکامل است و مانی که سرآمد آن‌هاست، آمده‌است تا هرچه آن سه تن گفته‌اند را کامل کند.[۱۵۴] او معتقد بود که دین جدیدش شامل همه ادیان قدیم، از جمله مزدیسنا، است.[۱۵۵]
زرتشت در یک سرود مانوی به زبان پارتی:
اگر خواهان‌اید، گواهی پدران نخستین را به شما آشکار می‌کنم:
زرتشتِ رهایی‌بخش پارسا، آن‌گاه که با نفس خویش سخن می‌گفت،
[بگفتا:] «مستیِ بزرگی است [ای] که خفته‌ای، بیدار شو و مرا بین
درود بر تو از شهر رامش، چه از برای تو فرستاده شده‌ام.»

در نوشته‌های مانوی که از خرابه‌های معابد مانوی در چین پیدا شده، از زرتشت و دین او با احترام یاد شده‌است. در این نوشته‌ها، نام زرتشت را در ایغوری «زروشچ بورخان» نوشته‌اند. این کلمه بورخان که حدود ده مرتبه در این نوشته‌ها تکرار شده، به معنی «پیامبر الهی» است. این نوشته‌ها به شرح پیکارهای زرتشت و پس از او مانی با جادوگران بابل می‌پردازند.

در متن دیگری به زبان پهلوی که در تورفان پیدا شده‌است، از زرتشت در کنار سروش یاد شده‌است.[۱۵۷] در متن دیگری که البته بخش نخستین آن در نوشته دست‌نویس از بین رفته‌است، آمده «... سرور نامدار و پیشوای دین مزدیسنا.» که قسمت افتاده باید «زرتشت» باشد؛ یعنی جمله به شکل «زرتشت، سرور نامدار و پیشوای دین مزدیسنا» کامل شود.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,201
9,226
مدال‌ها
7
متن دیگری هم در میان نوشته‌های مانوی موجود است که شاید اشاره‌ای به زرتشت داشته باشد. در این متن آمده: «بیا، [ای] منجی‌ام، به ستایش، [ای] بَغ زنده! مانیِ سرور! با سه پسر خدا.» منظور از سه پسر خدا، می‌تواند زرتشت، عیسی و بودا باشد. «پسر خدا» به همین شکل (بَغ‌پوهر) دو مرتبه در نوشته‌های مانوی به عیسی اطلاق شده‌است و دور از ذهن نیست که به بودا و زرتشت نیز اطلاق شود.[۱۵۹]

زرتشت موضوع یک سرود مانوی که در دست‌نویس M-7-1 از نوشته‌های مذکور کشف شده‌است و به زبان پارتی می‌باشد، است. در این سرود از زرتشت به عنوان «رهایی‌بخش پارسا» که در دام جهان مادی گرفتار شده، یاد شده‌است
 
بالا پایین