جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی شخصیت پردازی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط نهال رادان با نام شخصیت پردازی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 3,667 بازدید, 167 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع شخصیت پردازی
نویسنده موضوع نهال رادان
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ادوارد کلاه به سر

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
داستايوسكي اهميت توصيف چهره ي شخصيت هاي انساني را چنين بيان مي كند:
« هنرمند چهره را بررسي مي كند و ايده ي پايه اي چهره را حدس مي زند. فقط در لحظههاي نادر نيست كه چهره ي انسان خصوصيات اساسي و ذاتي ترين ايده ي او را نشان مي دهد.»
هـ : شخصيت پردازي از طريق محيط
« محيط داستان عبارت از شرايط و اوضاع خاصي است كه داستان درآن واقع مي شود؛ به سخن ديگر، محيط داستان عبارت است از زمان و مكان و چگونگي موقعيت اشخاص در داستان.
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
نويسنده هنگامي كه طرح داستان خود را مي ريزد، دوره ي معيني از زمان را انتخاب مي كند و اين همان مدت زماني است كه آكسيون داستان در آن واقع مي شود. مكان يا محل وقوع داستان- محل آكسيون داستان- عنصر فوق العاده مهمي است. انتخاب محيط، يعني زمان و مكان داستان، تا حد قابل ملاحظه اي به نقش و موقعيت اشخاص داستان بستگي دارد. كارهايي كه اشخاص داستان
مي كنند، لزوماً بر انتخاب محيط داستان تأثير مي گذارد، چنان چه طرح داستان مستلزم اكسيون خاصي باشد، محيط محل داستان، بايد آن چنان باشد كه اكسيون با آن بيگانه ننمايد.»
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
لئونارد بيشاپ مي گويد:« جزييات محيط كاركردهاي گوناگوني در داستان دارد. مثلا بر درستي زمان صحه مي گذارد و واقعيتي ديدني را تصوير مي كند تا شخصيت ها نقش خود را درآن ايفا كنند و دست نويسنده را باز مي گذارد تا بتواند در بيرون از محدوده ي علايق شخصيت، جهاني فراخ تر خلق كند. به علاوه از طريق اين جزييات مي توان افراد مختلف را نيز وصف كرد.
بالاخره نويسنده براي اين كه شخصيت و محيط را خوب با هم بياميزد، بايد از جزييات به عنوان بخشي از احساسات و افكار شخصيت استفاده كند.»
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
« از مجموع فضاهاي مختلف قصه هاي يك نويسنده وحتي به وسيله ي آن، بخشي از جهان بيني قصه نويس به وجود مي آيد. از مطالعه ي مجموعه ي آثار " صادق هدايت" و " صادق چوبك" و " جلال آل احمد" به راحتي مي توانيم به فضاي ذهني اين سه نويسنده و حرف هايي كه آن ها با يكديگر دارند پي ببريم. در آثار هدايت تيرگي، بيمارگونگي و احساس شدن هاي پي در پي و بدبيني عميقي از هر نوع وجود دارد. " بوف كور" تبلور كامل چنين فضايي است كه به هاله اي از شعر، و اشراق در زيبايي، پوشيده است . زني كه به دنبال مردش مي گردد؛ سگي كه بوي اربابش را در تمام پرسه زدن هايش مي جويد؛ مردي كه از آن چشم هاي اثيري زندگي مي خواهد و به جاي آن كه زندگي را بيابد، صاحب چشم ها را مي كشد. مردي كه از عروسكي عشق مي طلبد؛ اين همه آدم هاي بيمارگونه كه عاشق مي شوند، شكست مي خورند، در تيرگي و وحشت مي غلتند و اغلب خودكشي مي كنند، هميشه واقعيت خود را در زمينه و محيطي كه به طبيعت آن ها تعلق دارند، به دست مي آورند.»
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
بنابراين محيط از عناصر مهم داستاني است كه عمل شخصيت ها درآن صورت مي گيرد، هم چنين نماينده ي شخصيت و روحيه و خصلت هاي اشخاص داستاني است كه درآن زندگي مي كنند.
و : شخصيت پردازي از طريق توصيف
توصيف جلوه اي از دنياي دروني و احساسات شخصيت يا هرآن چه كه موجب تحرك و پويايي داستان مي شود به ما ارايه مي دهد. ما بـا توصيف چيزهاي تازه تري درباره ي شخصيت اصلي و آرزوها و رؤياهايش مي آموزيم. اما به طور كلي آن چه توصيفات فيزيكي را اعتبار مي بخشد واكنش شخصيت ها نسبت به محيط خودشان است.
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
ديويدلاژ داستان نويس مي گويد:« توصيف در يك داستان خوب هرگز يك توصيف صرف نيست. خطر توصيفات جزء به جزء اين است كه تزيينا منظم متوالي و پي در پي در تركيب با بي تكليفي داستان خواننده را مي خواباند.»
فيليس بنتلي در كتاب « ملاحظاتي چند درباب هنر روايت» تعريف كوتاه و دقيقي از توصيف، در اصطلاح شناسي داستان، به دست داده است:
« وقتي رمان نويس جهان گردنده ي داستان خويش را متوقف مي سازد و به ما مي گويد كه چه مي بيند، ما اين نوع روايت را توصيف مي خوانيم.»
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
« توصيف نوعي از بيان است كه با تأثيري كه دنيا بر حواس ما مي گذارد، مربوط مي شود. توصيف؛ كيفيت اشياء اشخاص، اوضاع و احوال و اعمال و رفتار را ارايه مي دهد. هدف توصيف القاي تصوير و تجسم موضوع است، به همان گونه كه در وهله ي اول به چشم ناظر مي آيد. توصيف اغلب شكل مستقل و مجزايي از خود ندارد و غالباً به عنوان بندي يا پاره اي در داستان مي آيد.
توصيف عميق و غني بسته به توانايي نويسنده است. نويسنده بايد از جزييات دريافتي، انتخابي به عمل آورد و آن ها را به نحوي زنده و ملموس و واقعي ارايه كند؛ به طوري كه همان تأثيري كه آن ها بر نويسنده گذاشته اند، به خواننده نيز القا شود و همان حال و هوايي كه نويسنده حس كرده، خواننده نيز احساس كند. بنابراين توصيف كليدي است براي نظرگاه نويسنده تا تأثيري را كه مفاهيم و اشياي جهان واقعي بر ذهن و حواس او مي گذارند، به شيوه اي عيني و ملموس و در شكلي تصويري و ترسيمي ارايه كند. توصيف در ايجاد فضا و رنگ داستان سهم عمده اي دارد.»
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
« توصيف شخصيت ها براي نويسندگان مبتدي و بي تجربه كاري مشكل است و همين عامل سبب بي علاقگي آن ها و انتخاب شيوه ي عدم توصيف ظاهر شخصيت هاست، چرا كه نويسندگان مبتدي معتقدند توصيف جسماني شخصيت ها زايد است و تخيل خواننده را محدود مي كند و نمي گذارد خود آن ها شخصيت ها را در ذهن شان خلق كنند .اما اين شيوه ي كار، واقع گرايانه نيست. اگر نويسندگان ديگر نيز همين اعتقاد را داشتند چه بسيار شخصيت هاي بزرگ ادبيات نظير " امابوواري"،" خانواده ي كارامازوف"،" احاب"،" دن كيشوت" و " كووازيمودو"، كه اينك نبودند. اما خوانندگان ، اين شخصيت ها را بهتر از بستگان خود مي شناسند.»
« توصيف چيزها، در واقع قرار گرفتن آگاهانه در درون و در مقابل آن چيزهاست. ديگر منظور تصرف آن چيزها نيست و هيچ چيزي را بدان الصاق نمي كند. در آغاز آن ها را چنان به كار مي برد كه گويي انسان نيستند. مدام دور از دسترس مي مانند و در پايان نه در اتحادي طبيعي تفهيم مي شوند و نه دوباره با درد و محنت پس گرفته مي شوند. اكتفا كردن به توصيف يعني كنار گذاشتن آشكار هر شيوه ي ديگر براي نزديكي به شيء: غم خواري به عنوان غير واقع گرايي، تراژدي به عنوان دگرشدگي، قوه ي استنباط به عنوان تنها قلمرو علم.»
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
ژان پل سارتر عقيده دارد:
« موضوع مورد بحث در داستان بر اثر طول و كثرت توصيفات كه ازآن مي كنند، جسميت و موجوديت نمي يابد، بلكه به سبب پيچيدگي و تعدد روابطي كه با اشخاص مختلف داستان دارد، به عمق هستي مي رسد و آن گاه واقعيت ر مي نمايد كه به دفعات بيشتري آن را لمس كنند، بچرخانند، بردارند، بگذارند وخلاصه اشخاص داستان از حد آن برگذرند و به سوي هدف هاي خاص خود فرا روند. هم چنين است جهان مخلوق داستان، يعني مجموعه ي اشيا و آدميان، براي اين كه به حداكثر نقل خود برسند. بايد " آفرينش آشكارگر" كه از طريق آن خواننده، جهان داستان را كشف مي كند نيز درحين عمل التزام مخيل باشد، به عبارت ديگر هر چه علاقه ي خواننده به تغيير و تبديل جهان مخلوق داستان بيشتر باشد، آن جهان زنده تر مي شود.»
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
« هيچ گاه توصيف نويسنده به تنهايي نمي تواند كارساز باشد، بلكه بايد در كنار توصيف ويژگي هاي شخصيت نيز نشان داده شود، بايد دايم از طريق رويدادها، ويژگي هاي اشخاص را اثبات كرد. با گفتن اين كه شخصيتي شوخ، زيرك، پليد، دست و دل باز، تنبل و بداخلاق است، شخصيتي خلق نمي شود بلكه بايد توصيف توأم با عمل باشد.»
 
بالا پایین