جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی شخصیت پردازی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط نهال رادان با نام شخصیت پردازی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 3,690 بازدید, 167 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع شخصیت پردازی
نویسنده موضوع نهال رادان
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ادوارد کلاه به سر

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
« توجه به تداعي معاني اسم شخصيت ها از آغاز قرن بيستم شروع شد. نويسندگان و همين طور شاعران سمبوليست، متوجه ارتباط شكل ظاهري كلمات و بار عاطفي آن ها، آهنگ كلمه و حس آميزي توأم با آن شد.
مارسل پروست معتقد بود كه اسم خاص داراي جادوست و در رمان « در جست وجوي زمان از دست رفته» به خصوص به حس آميزي و بار عاطفي اسم شخصيت هايش توجه داشت.
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
زبان شناسان و منتقدان ادبي نيز به آهنگ و شكل ظاهري اسم هاي داستاني و رابطه ي نام ها با مضمون داستان توجه كرده اند. به طور مثال حدود پنجاه سال پيش بوريس آيخن باوم منتقد بزرگ روس، فرم شكافي جالبي درباره ي داستان « شنل» اثر گوگول انجام داد. اهميت اين فرم شكافي دراين بود كه نشان مي داد ميان آوا و طنين اسم هاي خاص اين داستان با مضمون مورد نظر گوگول ارتباط تنگاتنگي وجود دارد.»
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
مجيد امامي در كتاب « شخصيت پردازي در سينما» مي گويد:
« نام شخصيت مي تواند سرنخ شالوده ي شخصيت باشد. سرنخي كه كمك مي كند آن بعدي از شخصيت كه مورد نظر است، برجسته تر شود. در مورد شخصيت هاي يك بعدي اين منظور بسيار مستقيم و در نتيجه غيرواقعي از آب در مي آيد. انتخاب نام " آقاي كارمندنيا" براي شخصيت محوري يك نمايش يا داستان، همواره مخاطب را از دريچه ي موقعيت شغلي و كاري آن شخصيت به خود خوانده، ابعاد ديگر را تحت تأثير اين بعد مطرح مي كند . در مجموع عوامل قابل محاسبه اي كه درانتخاب نام شخصيت مؤثرند، عبارتند از:
1- دادن سرنخ از درون شخصيت و كمك به تكامل طرح دروني.
2- افشاي تناقضات ظاهري و باطني.
3- رعايت و تأكيد بر استناد جغرافيايي يا تاريخي داستان و شخصيت ها.»
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
« هرنامي از چند طريق، كلمات ، حالات، خاطرات و افراد ديگري را به ذهن مخاطب مي آورد كه از فرهنگي به فرهنگ ديگر فرق مي كند. كامل تر از همه، سارتر با شكافتن واژه ي « فلورانس» به دقت تمامي تداعي هاي آن را براي خود يادآور مي شود.
«فلورانس» نام شهر است و نام گل و نام زن، پس مي تواند در آن واحد هم گلشهر و زن شهر و هم گل دختر باشد وشيء عجيبي كه بدين گونه رخ مي نمايد، سيلان شط را دارد- شط Fleure= - وحرارت ملايم و سرخ طلا را – طلا or =- و در آخر خود را با شرمينگي و آراستگي تسليم مي كند- عفت و آزرم decence = - وبا فرود آمدن و محو شدن تدريجي و مداوم صفت « س» آخر كلمه ي شكفتگي پر آزرم خود را تا بي نهايت ادامه مي دهد.
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
براين مجموع، تأثير خفي و مكنون زندگي خصوصي شخص نيز افزوده مي شود. مثلاً براي من فلورانس علاوه بر اين ها زني است ، يك زن بازيگر آمريكايي كه در فيلم هاي صامت دوران طفوليت من بازي مي كرد و من از او هيچ به ياد ندارم جز اين كه بلند بود، مانند دستكش هاي بلند سفيدي كه در بعضي رقص ها به دست مي كنند. هميشه كمي خسته، عفيف و پاكدامن بود و هميشه شوهردار و قدر ناشناخته بود و من او را دوست مي داشتم و نام او فلورانس بود.»
پس، نام ها درجهان داستان، هويت افراد را مشخص و معلوم مي كنند. استفاده و انتخاب بجا و درست نام اشخاص داستاني بستگي به اهميت موضوع مورد نظر نويسنده دارد و نويسنده، با توجه به شرايط داستان و موقعيت و مضمون داستان، نام اشخاص داستاني خود را انتخاب مي كند.
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
البته گاهي زيبايي اسم، تلفظ شيرين آن، خاصيتي كه آن را در ذهن پايدار مي سازد يا عجيب و غريب و غيرعادي بودن آن، و از اين قبيل، دلايل ساده تري است كه باعث مي شود نويسنده يك نام را از ميان هزاران نام شايسته انتخاب كند.ديگر اين كه معناي مستتر در هرنام است كه مي تواند ماهيت دروني شخصيت را بهتر عيان كند.
د: شخصيت پردازي از طريق قيافه ي ظاهري
« توصيف ظاهر، يك از ابعاد شخصيت پردازي است كه اهميت آن از قديم الايام مورد توجه بوده است.
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
يعني به مشخصات و ويژگي هاي ظاهري فرد در راستاي داستان توجه مي شده است. « ظاهر» پيش تر از « گفتار» به عنوان يك وسيله ي نشان دادن انسان ها شناخته شد. قهرمانان حماسه ها همه از ظاهري متناسب با رفتارهاي خاص خود برخوردار بودند، يعني داراي جثه اي بزرگ و تقريباً همه موصوف به صفت زيبايي بودند.در مكتب هاي مختلف ادبي نيز به قيافه از چشم انداز خاصي نگريسته مي شد.
رمانتيسم به ظاهر افراد با اندكي مبالغه مي نگريست و زيبايي شخصيت ها با تفصيل بيشتري شرح داده مي شد.
ناتوراليسم نيز زشتي و ناپاكي طبقات پايين اجتماع و توصيف ظاهر شخصيت ها را كه معمولاً از طبقات پايين بودند، با رنگ هاي زننده تري نشان داده مي شد.رئاليسم به واقعي بودن قيافه و خصوصيات طبيعي پرداخته مي شد.
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
درهرحال، همه ي مكتب ها به قيافه ي ظاهري هم چون يكي از مجال هاي اظهار ديدگاه هاي خود مي نگريستند. نويسندگاني مثل اسكات، اليوت و هوگو هنگام معرفي شخصيت خود يك پاراگراف تمام را به توصيف قيافه ي شخصيت خود اختصاص مي دادند و گاه جزييات ظاهري را تك تك و به ترتيب توصيف مي كردند. درآثار اين نويسندگان به خصوص شخصيت هاي شرور به دقت بسياري توصيف مي شدند و نويسندگان سعي مي كردند ويژگي هاي ظاهري آن ها رابراساس جديدترين نظريات روان شناسي و قيافه شناسي توصيف كنند. نويسندگاني چون هوگو و بالزاك براي يافتن
شخصيت هاي خود به محله هاي بدنام و محل تجمع افراد شرور پاريس مي رفتند وبعضي از قيافه هاي افراد داستان خود را از تبهكاران بزرگ به وام مي گرفتند. داستايوسكي نيز سعي داشت وضعيت رواني شخصيت هاي داستانش را در قيافه ي آن ها نشان دهد.
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
در رمان هاي جديد رفته رفته از ارزش توصيف ظاهري كاسته شد و در رمان هاي بسياري بخش توصيف ظاهر حذف شده، مانند « بيگانه» از « آلبركامو» و « درجست وجوي زمان از دست رفته» نوشته ي « مارسل پروست».
در بعضي داستان ها حتي قهرماناني بي چهره مي بينيم، قهرمان هايي كه تنها وجود آن ها يا عمل آن ها مهم است و قيافه هايشان هيچ اهميتي ندارد، مانند « پيرمرد و دريا» اثر « ارنست همينگوي» و « خشم و هياهو اثر « ويليام فالكنر».
مي توان گفت، چون توصيف ظاهري يكي از روش هاي مستقيم شخصيت پردازي است و رمان در مسير خود هميشه به سوي روش هاي غيرمستقيم رفته است، بنابراين از اهميت توصيف ظاهر رفته رفته كاسته شده است تا شكل جديد خود را يافتهاست . چنان كه حتي داستان هايي مي توان يافت كه هيچ اثري از توصيف ظاهر درآن هاي نيست.»
 

ASHVAN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Aug
7,872
26,781
مدال‌ها
8
« در همه ي آثار ادبي، توصيف چهره و اندام بخشي از شخصيت پردازي به شمار مي رود. مسلم است كه بسياري از ويژگي هاي روحي نيز در چهره بازتاب مي يابند و چهره نيز به نوبه ي خود آشكاركننده ي خلقيات است.
نويسندگان هنگام خلق شخصيت هاي آثار خود، ظاهري فيزيكي براي آن ها قابل مي شوند، مشخصات چهره، اندام، حالات صورت و طرز حركت اندام هاي قهرمانان داستان ها اغلب در همان اوايل ظهورشان در داستان براي خواننده آشكار مي شوند.
چخوف از جمله نويسندگاني است كه اطلاعات فيزيكي و ظاهري را درمورد شخصيت ها و قهرمانان داستانش به شكل توصيف ظاهر اتخاذ مي كند و در اختيار خواننده قرار مي دهد.
 
بالا پایین