- Feb
- 2,898
- 2,181
- مدالها
- 2
عاد بخفّي حنين ـ عاد صفر اليدين. | دست خالي بازگشت (نظیر: دست از پا درازتر برگشت.) |
با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!عاد بخفّي حنين ـ عاد صفر اليدين. | دست خالي بازگشت (نظیر: دست از پا درازتر برگشت.) |
کل من کان عنده ذهب یکون قویا. | هر ک.س طلا داشته باشد، قوی می شود. (نظیر: هر که زر در ترازوست زور در بازوست.) |
حبة حبة تصبح قبةً | قطره قطره جمع گردد وانگهي دريا شود |
إن البغاث فی أرضنا یستنسر. | پرنده ضعیف در سرزمین ما کرکس میشود. |
خالف تُعرف. | مخالفت كن و مشهور شو |
لان یحمل التمر إلی البصره. | فلانی خرما به بصره می برد. (نظیر: جان می برند تحفه به نزدیک یار خویش، خرما به بصره ، زیره به کرمان همی برند.) |
أين الثري و أين الثريّا | اين كجا و آن كجا؟ یا میان ماه من تا ماه گردون/ تفاوت از زمين تا آسمان است |
داک أوکتا وفوک نفخ. | خود کرده را تدبیر نیست |
ا استتر من قاد الجملَ | شتر سواری دولا دولا نمیشه |
کالشمس فی رابعه النهار. | مثل روز روشن است |
ما که پول نداشتیم دماغمان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک