مجموعه اشعار عبید زاکانی

[ترنم مبینا]

من تلافی به گربه خواهم کرد
که شود داستان به دورانا

بعد یکهفته لشگری آراست
سیصد و سی هزار موشانا

 

[ترنم مبینا]

همه با نیزه‌ها و تیر و کمان
همه با سیف‌های برانا

فوج‌های پیاده از یکسو
تیغ‌ها در میانه جولانا

 

[ترنم مبینا]

چونکه جمع آوری لشگر شد
از خراسان و رشت و گیلانا

یکه موشی وزیر لشگر بود
هوشمند و دلیر و فطانا

 

[ترنم مبینا]

گفت باید یکی ز ما برود
نزد گربه به شهر کرمانا

یا بیا پای تخت در خدمت
یا که آماده باش جنگانا

 

[ترنم مبینا]

موشکی بود ایلچی ز قدیم
شد روانه به شهر کرمانا

نرم نرمک به گربه حالی کرد
که منم ایلچی ز شاهانا

 

[ترنم مبینا]

خبر آورده‌ام برای شما
عزم جنگ کرده شاه موشانا

یا برو پای تخت در خدمت
یا که آماده باش جنگانا

 

[ترنم مبینا]

گربه گفتا که موش گه خورده
من نیایم برون ز کرمانا

لیکن اندر خفا تدارک کرد
لشگر معظمی ز گربانا

 

[ترنم مبینا]

گربه‌های براق شیر شکار
از صفاهان و یزد و کرمانا

لشگر گربه چون مهیا شد
داد فرمان به سوی میدانا

 

[ترنم مبینا]

لشگر موشها ز راه کویر
لشگر گربه از کهستانا

در بیابان فارس هر دو سپاه
رزم دادند چون دلیرانا

 

[ترنم مبینا]

جنگ مغلوبه شد در آن وادی
هر طرف رستمانه جنگانا

آنقدر موش و گربه کشته شدند
که نیاید حساب آسانا