جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار عطار نیشابوری

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام عطار نیشابوری ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,232 بازدید, 145 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع عطار نیشابوری
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
به هر راهی که دانستم فرو رفتم به بوی تو
کنون عاجز فرو ماندم رهی دیگر نمی‌دانم

به هشیاری می از ساغر جدا کردن توانستم
کنون از غایت مستی می از ساغر نمی‌دانم
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
درد بر من ریــز و درمانم مـکن
زانکه درد تو ز درمان خوشتر است

چون وصالت هیچکس را روی نیست
روی در دیوار هجــران خوشتر است
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
در عشـــق قرار بی‌قراری است
بدنامی عشـــق نام‌داری است

گر دل داری تو را سزد عشــــق
ورنه همه زهد و ســـوگواری است
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
عقل تا بوی می عشق تو یافت
دایما دیوانه‌ای لایعقل است

منزل اندر هر دو عالم کی کند
هر که را در کوی عشقت منزل است
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
دلا یک دم رها کن آب و گل را
صلای عشق در ده اهل دل را

ز نور عشق شمع جان برافروز
زبور عشق از جانان درآموز

چو زیر از عشق رمز راز می‌گوی
چو بلبل بی زبان اسرار می‌گوی

چو داود آیت سرگشتگان خوان
زبور عشق بر آشفتگان خوان

حدیث عشق ورد عاشقان ساز
دل و جان در هوای عاشقان باز

چو عود از عشق بر آتش همی سوز
چو شمعی می‌گری و خوش همی سوز

شراب عشق در جام خرد ریز
وز آنجا جرعهٔ بر جان خود ریز

خرد چون مسـ*ـت شد نیزش مده صاف
بگوشش باز نه تا کم زند لاف

چوعشق آمد خرد را میل درکش
بداغ عشق خود را نیل درکش

خرد آبست و عشق آتش بصورت
نسازد آب با آتش ضرورت

خرد جز ظاهر دو جهان نه بیند
ولیکن عشق جز جانان نه بیند

خرد گنجشک دام ناتمامیست
ولیکن عشق سیمرغ معانیست

خرد دیباچه دیوان راغست
ولیکن عشق دری شب چراغ است

خرد نقد سرای کایناتست
ولیکن عشق اکسیر حیاتست

خرد زاهد نمای هر حوالیست
ولیکن عشق شنگی لا ابالیست

خرد بر دل دلی پر انتظارست
ولیکن عشق در پیشان کار است

خرد را خرقه تکلیف پوشند
ولیکن عشق را تشریف پوشند

خرد راه سخن آموز خواهد
ولی عشق آه جان افروز خواهد

خرد جان پرور جان ساز آمد
ولی عشق آتش جان باز آمد

خرد طفل است و عشق استاد کار است
از این تا آن تفاوت بی شماراست
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
آن لحظه که از اجل گریزان گردیم
چون برگ ز شاخ عمر ریزان گردیم

عالم ز نشاط دل به غربال کنید
زان پیش که خاکِ خاک بیزان گردیم
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
چون خدای با توست بیم از که داری
و اگر خدای با تو نیست امید به که داری
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
اي درس عشقت هر شبم تا روز تکرار آمده
وي روز من بي روي تو همچون شب تار آمده

اي در سرم سوداي تو جان و دلم شيداي تو
گردون به زير پاي تو چون خاک ره خوار آمده

جان بنده شد راي تورا روي دل آراي تو را
خاک کف پاي تو را چشمم به ديدار آمده

چون بر بساط دلبري شطرنج عشقم مي بري
گشتم ز جان و دل بري اي يار عيار آمده

تا نرد عشقت باختم شش را ز يک نشناختم
چون جان و دل درباختم هستم به زنهار آمده

اي جزع تو شکر فروش اي لعل تو گوهر فروش
اي زلف تو عنبر فروش از پيش عطار آمده
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
دلم دردی که دارد با که گوید
گنه خود کرد تاوان از که جوید

دریغا نیست همدردی موافق
که بر بخت بدم خوش خوش بموید

مرا گفتی که ترک ما بگفتی
به ترک زندگانی ک.س بگوید

کسی کز خوان وصلت سیر نبود
چرا باید که دست از تو بشوید

ز صد بارو دلم روی تو بیند
ز صد فرسنگ بوی تو ببوید

گل وصلت فراموشم نگردد
وگر خار از سر گورم بروید

غم درد دل عطار امروز
چه فرمایی بگوید یا نگوید
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
ای لب و زلفت زیان و سود من
روی و کویت مقصد و به بود من

دل ز دست دیده در ماتم بماند
دیده رویت دید، دل در غم بماند
 
بالا پایین