ادبیات نوشتاری فیل کوچولو

[عاطفه حاتمی]

شاید وقتی رونالد کوچولو بوده، یه موش کوچولو از پشت درخت پریده بیرون و رونالد رو از خواب پرونده!

 

[عاطفه حاتمی]

شاید اون پریده جلوی صورت رونالد و رونالد هم لابد فکر کرده که اون موشه خیلی بزرگه!

 

[عاطفه حاتمی]

 

[عاطفه حاتمی]

شاید هم رونالد یک کابوس وحشتناک راجع به موش‌ها دیده! این چیزها همیشه پیش میان!

 

[عاطفه حاتمی]

مثلا وقتی ما قبل از خواب زیاد از حد شکلات بخوریم، خواب‌های بد میبینیم! شاید رونالد هم خیلی شکلات خورده بوده.

 

[عاطفه حاتمی]

 

[عاطفه حاتمی]

در واقع، شکلات خوردن توی تخت خواب، یکی از کارهای مورد علاقه‌ی رونالد بود!

 

[عاطفه حاتمی]

 

[عاطفه حاتمی]

خب به هر حال، رونالد یک فیل پنج ساله بود که دیگه بزرگ شده بود ولی هنوز خیلی زیاد و وحشتناک از موش‌ها میترسید.

 

[عاطفه حاتمی]