موضوع نویسنده
- Oct
- 891
- 2,417
- مدال‌ها
- 2
و به خاطر این که خودش خیلی خیلی از موش‌ها میترسید، حس میکرد که بقیه‌ی اعضای خانواده هم همینقدر از موش‌ها میترسن
ادبیات نوشتاری فیل کوچولو
- نویسنده موضوع عاطفه حاتمی
- تاریخ شروع
اطلاعات موضوع
موضوع نویسنده
- Oct
- 891
- 2,417
- مدال‌ها
- 2
موضوع نویسنده
- Oct
- 891
- 2,417
- مدال‌ها
- 2
و برای این که فکر میکرد این کار خیلی بامزه است، دوست داشت الکی داد بزنه:
موووووووووش!
و خانواده‌اش رو میترسوند و میخندید
موووووووووش!
و خانواده‌اش رو میترسوند و میخندید
موضوع نویسنده
- Oct
- 891
- 2,417
- مدال‌ها
- 2
موضوع نویسنده
- Oct
- 891
- 2,417
- مدال‌ها
- 2
موووووووووووش
رونالد داد میزد و پشت مامانش قایم میشد و یک متر میپرید هوا
رونالد داد میزد و پشت مامانش قایم میشد و یک متر میپرید هوا
موضوع نویسنده
- Oct
- 891
- 2,417
- مدال‌ها
- 2
تموم درخت‌ها دور و بر از شدت پریدن رونالد، می‌افتادن روی زمین!
شما نمیدونید که چه اوضاع به هم ریخته‌ای میشد!
شما نمیدونید که چه اوضاع به هم ریخته‌ای میشد!
موضوع نویسنده
- Oct
- 891
- 2,417
- مدال‌ها
- 2
موضوع نویسنده
- Oct
- 891
- 2,417
- مدال‌ها
- 2
بعدش رونالد پشت درخت قایم میشد و شروع میکرد به خندیدن! مامان رونالد اصلا خوشحال نمیشد
موضوع نویسنده
- Oct
- 891
- 2,417
- مدال‌ها
- 2
مامان رونالد زیاد از موش‌ها نمیترسید ولی میدونیست که رونالد از اونا میترسه!
موضوع نویسنده
- Oct
- 891
- 2,417
- مدال‌ها
- 2
و برای همین هر وقت رونالد داد میزد مووووووش، مادرش فکر میکرد که باید بهش کمک کنه و از دست موش‌ها نجاتش بده!
