جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

متفرقه [ متن‌های تقدیمی ]

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته متفرقه توسط - گیتی - با نام [ متن‌های تقدیمی ] ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 4,914 بازدید, 146 پاسخ و 12 بار واکنش داشته است
نام دسته متفرقه
نام موضوع [ متن‌های تقدیمی ]
نویسنده موضوع - گیتی -
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط شَکَت؛

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,058
28,987
مدال‌ها
8
نترس از گوله‌ی دشمن، گل لادن...
که پوستِ شیرِ پوستِ سرزمین من،
اجاق گرمِ سرمای شبِ سنگر
دلیل تا سپیده رفتن و رفتن.
@آساهیر
 

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,058
28,987
مدال‌ها
8
گفته بودی « به غمگینیِ معشوق‌های از دست رفته‌ی جنگ جهانی اول » می‌بینی اروانه؟ من از اولش هم برایِ سبز شدن تو نیامده بودم؛ به تو می‌گفتم که چقدر جگر گوشه‌ی منی اما از تو دور بودم، اندوه‌هایت را می‌شمردم و تو نمی‌دانستی، اندوه‌هایم امانم را می‌برید و تو نمی‌دانستی؛ من برای سبز شدن تو نیامده بودم من و تو از اولش هم درمانده‌هایی بودیم میانِ جنگ‌های پیاپی، که هم عشق‌شان را بردند هم حقِ زندگی‌شان را، بی‌دفاع بهم پیوند خوردیم؛ حال دوباره جنگ است و ما گسسته‌ایم. ولی تو... تو همیشه در من سبز می‌شوی، هرچقدر پژمرده‌تر باز در من سبزِ سبز می‌شوی و نمی‌گذاری از شر دست‌هایم راحت شوم.
@........
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,575
37,071
مدال‌ها
14
ما بیش از اندازه قوی بودیم!
مدام می‌شکستیم، شکسته‌هایمان را بند می‌زدیم و ادامه می‌دادیم ، اشک می‌ریختیم ، اشک‌هایمان را خودمان با دست‌های خودمان پاک می‌کردیم و دوباره با تمام جسارت، روی پاهای خودمان می‌ایستادیم.
ما بیش از اندازه قوی بودیم، به کسی تکیه نمی‌دادیم ، با کسی از دردهایمان نمی‌گفتیم و از کسی کمک نمی‌خواستیم.
ما به قیمت همین قوی بودن، از پا در آمدیم!
قوی بودن را برای ما بد تعریف کرده بودند.

-نرگس صرافیان طوفان‌


برای خودم:)
 

BAHAR"

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
1,149
2,912
مدال‌ها
2
از پنجره به پیاده‌روی مملو از جمعیت نگاه کرد. گفت:
- می‌بینی؟ لباس‌هایی هستند که راه می‌روند، دروغ می‌گویند، عاشق می‌شوند، می‌میرند... .کمتر لباسی آن بیرون است که درونش انسان وجود داشته باشد. به راستی که این دنیا یک رخت‌کن بزرگ است.
@*SHAKIBAgh*
 

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,058
28,987
مدال‌ها
8
به مرگ سوگند
ما هرگز نزیستیم
تنها به قدمت اندوه
افزودیم؛
رنج را عمق بخشیدیم
و خویشتن زخمی را
پس ِ کنگره‌های سکوت
پنهان کردیم.


@آتابای
پ.ن: چون با اینکه طراح نیستی، جلدامو می‌زنی.🤍🌹
 

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
کاربر ویژه انجمن
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,827
23,697
مدال‌ها
8
دلم گرفته از آدمای نصفه نیمه از هرکی میگه می‌مونه و می‌ذاره میره از عمری که خیلی وقته رفتو دیگه دیره :)

@ILLUSION
 

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,058
28,987
مدال‌ها
8
من كاملاً تهی هستم!
می‌دانيد كاملاً تهی بودن يعنی چه؟
‏تهی بودن مثل خانه‌ای‌ است كه كسی در آن زندگی نكند. خانه‌ای بدون قفل، بدون اينكه كسی در آن زندگی كند.

@آتاناز
 
بالا پایین