جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

متفرقه [ متن‌های تقدیمی ]

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تعامل ادبی توسط - گیتی - با نام [ متن‌های تقدیمی ] ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 7,597 بازدید, 146 پاسخ و 12 بار واکنش داشته است
نام دسته تعامل ادبی
نام موضوع [ متن‌های تقدیمی ]
نویسنده موضوع - گیتی -
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط شَکَت؛

NIRI

سطح
7
 
خانمِ نیری.
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
6,003
26,579
مدال‌ها
12
نمیدونم ولی
حتما برای دیدنت یه روز یه بلیط باغ وحش تهیه میکنم
@*چیکسای*
 

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
نترس از گوله‌ی دشمن، گل لادن...
که پوستِ شیرِ پوستِ سرزمین من،
اجاق گرمِ سرمای شبِ سنگر
دلیل تا سپیده رفتن و رفتن.
@آساهیر
 

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
گفته بودی « به غمگینیِ معشوق‌های از دست رفته‌ی جنگ جهانی اول » می‌بینی اروانه؟ من از اولش هم برایِ سبز شدن تو نیامده بودم؛ به تو می‌گفتم که چقدر جگر گوشه‌ی منی اما از تو دور بودم، اندوه‌هایت را می‌شمردم و تو نمی‌دانستی، اندوه‌هایم امانم را می‌برید و تو نمی‌دانستی؛ من برای سبز شدن تو نیامده بودم من و تو از اولش هم درمانده‌هایی بودیم میانِ جنگ‌های پیاپی، که هم عشق‌شان را بردند هم حقِ زندگی‌شان را، بی‌دفاع بهم پیوند خوردیم؛ حال دوباره جنگ است و ما گسسته‌ایم. ولی تو... تو همیشه در من سبز می‌شوی، هرچقدر پژمرده‌تر باز در من سبزِ سبز می‌شوی و نمی‌گذاری از شر دست‌هایم راحت شوم.
@........
 
موضوع نویسنده

- گیتی -

سطح
7
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
May
2,489
36,899
مدال‌ها
14
ما بیش از اندازه قوی بودیم!
مدام می‌شکستیم، شکسته‌هایمان را بند می‌زدیم و ادامه می‌دادیم ، اشک می‌ریختیم ، اشک‌هایمان را خودمان با دست‌های خودمان پاک می‌کردیم و دوباره با تمام جسارت، روی پاهای خودمان می‌ایستادیم.
ما بیش از اندازه قوی بودیم، به کسی تکیه نمی‌دادیم ، با کسی از دردهایمان نمی‌گفتیم و از کسی کمک نمی‌خواستیم.
ما به قیمت همین قوی بودن، از پا در آمدیم!
قوی بودن را برای ما بد تعریف کرده بودند.

-نرگس صرافیان طوفان‌


برای خودم:)
 

BAHAR"

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
1,148
2,907
مدال‌ها
2
از پنجره به پیاده‌روی مملو از جمعیت نگاه کرد. گفت:
- می‌بینی؟ لباس‌هایی هستند که راه می‌روند، دروغ می‌گویند، عاشق می‌شوند، می‌میرند... .کمتر لباسی آن بیرون است که درونش انسان وجود داشته باشد. به راستی که این دنیا یک رخت‌کن بزرگ است.
@*SHAKIBAgh*
 

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
به مرگ سوگند
ما هرگز نزیستیم
تنها به قدمت اندوه
افزودیم؛
رنج را عمق بخشیدیم
و خویشتن زخمی را
پس ِ کنگره‌های سکوت
پنهان کردیم.


@آتابای
پ.ن: چون با اینکه طراح نیستی، جلدامو می‌زنی.🤍🌹
 

حیدار

سطح
7
 
کاربر ویژه رمان بوک
پرسنل مدیریت
مدیر تالار طراحی جلد
کاربر ویژه انجمن
Dec
2,212
31,169
مدال‌ها
10
زین بیابان گذری نیست سواران را، لیک
دل ما خوش به فریبی‌ست غبارا تو بمان

@ناپلئون'
 

PardisHP

سطح
6
 
𝓣𝓲𝓻𝓮𝓭
نویسنده حرفه‌ای
نویسنده ادبی انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Apr
2,830
23,839
مدال‌ها
8
دلم گرفته از آدمای نصفه نیمه از هرکی میگه می‌مونه و می‌ذاره میره از عمری که خیلی وقته رفتو دیگه دیره :)

@ILLUSION
 

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,056
28,975
مدال‌ها
8
من كاملاً تهی هستم!
می‌دانيد كاملاً تهی بودن يعنی چه؟
‏تهی بودن مثل خانه‌ای‌ است كه كسی در آن زندگی نكند. خانه‌ای بدون قفل، بدون اينكه كسی در آن زندگی كند.

@آتاناز
 
بالا پایین