- Mar
- 3,438
- 38,888
- مدالها
- 13
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اولای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردیست در این سینِه که همزاد جهان است
و آخر بسوخت جانم در کسب این فضایل
با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!تحصیل عشق و رندی آسان نمود اولای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردیست در این سینِه که همزاد جهان است
لطف حق با تو مدارا ها کندتحصیل عشق و رندی آسان نمود اول
و آخر بسوخت جانم در کسب این فضایل
در مصطبهی عشق تنعم نتوان کردلطف حق با تو مدارا ها کند
چون که از حد بگذرد رسوا کند
یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بوددر مصطبهی عشق تنعم نتوان کرد
چون بالش زر نیست بسازیم به خشتی
در سوخته پنهان نتوان داشتن آتشیاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
دانی که چرا سرّ نهان با نگویم؟در سوخته پنهان نتوان داشتن آتش
ما هیچ نگفتیم و حکایت به در افتاد
یاری اندر کَس نمیبینم، یاران را چه شددانی که چرا سرّ نهان با نگویم؟
طوطی صفتی، طاقت اسرار نداری.
دلا خوبان دل خونین پسندندیاری اندر کَس نمیبینم، یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد، دوستداران را چه شد
دلم امروز چو کاه از نفسی می لرزددلا خوبان دل خونین پسندند
دلا خون شو که خوبان این پسندند
متاع کفر و دین بیمشتری نیست
گروهی آن گروهی این پسندند
از آن روزی که ما را آفریدیدلم امروز چو کاه از نفسی می لرزد
یاد آن روز که چون کوه جگر بود مرا
ما که پول نداشتیم دماغمان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک