مشاعره مشاعره با اشعار شاعران

[ILLUSION]

از آن روزی که ما را آفریدی
بغیر معصیت چیزی ندیدی
خداوندا بحق هشت و چارت
ز ما بگذر شتری دیدی، ندیدی!

یوسف که به هر مویی صد جان عزیز ارزد
کی کم شود از کویش غوغای خریداران

 

[ترنج]

یوسف که به هر مویی صد جان عزیز ارزد
کی کم شود از کویش غوغای خریداران

نابرده رنج، گنج میّسر نمی‌شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

 

[ILLUSION]

نابرده رنج، گنج میّسر نمی‌شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن

 

[ترنج]

دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن

نیست در عالم ز هجران تلخ تر
هر چه خواهی کن و لیک آن نکن

 

[ILLUSION]

نیست در عالم ز هجران تلخ تر
هر چه خواهی کن و لیک آن نکن

نسبت روی تو با ماه فلک می‌کردم
چون بدیدم رخ زیبای تو چیز دگر است

 

[ترنج]

نسبت روی تو با ماه فلک می‌کردم
چون بدیدم رخ زیبای تو چیز دگر است

‌توانا بوَد هرکه دانا بوَد
ز دانش دل پیر برنا بوَد

 

[ILLUSION]

‌توانا بوَد هرکه دانا بوَد
ز دانش دل پیر برنا بوَد

در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

 

[ترنج]

در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

دوست آن باشد که گیر دست دوست
در پریشان‌ حالی و درماندگی

 

[ILLUSION]

دوست آن باشد که گیر دست دوست
در پریشان‌ حالی و درماندگی

یک نفر نیست در این شهر تو را قسمت من گرداند؟
کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد

 

[ترنج]

یک نفر نیست در این شهر تو را قسمت من گرداند؟
کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد

در این درگه که گه گه که که و که که شود ناگه
به امروزت مشو غره که از فردا نه‌ای آگه