جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مشاعره مشاعره با حرف "الف"

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط ! ~ ARYA TOSI ~ ! با نام مشاعره با حرف \"الف\" ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 25,133 بازدید, 885 پاسخ و 12 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع مشاعره با حرف \"الف\"
نویسنده موضوع ! ~ ARYA TOSI ~ !
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط SOLEMN

پایان

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,291
14,390
مدال‌ها
2
آئینه‌ایم و هر چند لب بسته‌ایم از خلق
بس رازها كه دانیم ما را تو می‌شناسی
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,152
مدال‌ها
3
احساس ِ سرد و سر سري ات را نخواستم
در خاطرم شناوري ات را نخواستم

با سايہ ي عزيز ِ خودم حرف مي زنم
من يوسف ام ، برادري ات را نخواستم

پس هي نيا كہ در شب ِ من درد دل كني
لازم نكردہ ، دل بري ات را نخواستم

دل خوش بہ سر نوشت ِ خدادادہ ي خودم
بخت ِ بلند اختري ات را نخواستم

من زير بار منت ِ يك زن نمي روم
خانم بگير روسري ات را ، نخواستم...!
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,765
46,793
مدال‌ها
7
آمدم یاد تو از دل به برونی فکنم
دل برون گشت ولی یاد تو با ماست هنوز
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,152
مدال‌ها
3
ای نگاهت داده دستم انتخاب شاعری
در تمام شعرهایم بی‌مهابا ظاهری

مثنوی گیسوان آبشارانت گواه
از میان شاهکاران ، شاهکار فاخری

خنده‌هایت طعم شیرین دوبیتی‌های ناب
مادرم می‌گفت گویا دخت باباطاهری

سحر چشمان قشنگت داستان دیگریست
باید از چشمان تو آموخت درس ساحری

شاعران مجموعه‌ها از چشم هایت گفته‌اند
چشم هایت شعر می‌ﺑﺎﺭﻧﺪ؛ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺩﺭﯼ

من به ﺷﻮﺭ چشم هایت عاقبت شاعر شدم
ﻫﻴﭻ ﺭﺍﻫﯽ ﻧﻴﺴﺖ ﺭﺍﻩ دیگری جز شاعری
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,152
مدال‌ها
3
ابتدا بسمِ ربِ آغوشش !
گونھ ها ؛
چشم ها ؛
لبش ؛
گوشش ؛
نقطه‌ۍِ عطفِ جذبه‌ۍِ رویش ؛
انعڪاسِ شڪستِ ابرویش !

سبزهِ اندامِ باغِ زیتون ها ؛
مو پریشانِ بیدِ مجنون ها ؛
تن ، بلنداۍِ نخلِ اهوازۍ ؛
راه رفتن ، خداۍِ طنازۍ !

شعرِ اعجازِ ناز مۍخوانم ؛
در نگاهش نماز مۍخوانم . . .
ربنا آتنا هواۍِ تَنَش !
اهدنا فۍ صراطِ آمدَنَش (:
کھ بیوفتند به ڪوچه‌ۍِ ما گذَرَش !
یا بچرخد به سمتِ ما نَظَرَش !

با همان چشم هاۍِ بۍبَدَلَش ؛
کھ چه جان ها گرفته در قِبَ‌لَش !
چشم ها قطره هاۍِ بادامَند ؛
چشم هایۍ کھ مسـ*ـتِ مادامَند ؛

دیده ها را خمار مۍخواهند ^^
همه را بۍقرار مۍخواهند !
مردمانم کھ مسـ*ـت مۍخندند *
تا زمانۍ کھ هست مۍخندند :)

دل اگرچه نیست مۍبندم . . .
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,152
مدال‌ها
3

از شهر عطار آمدی یا قصه های مولوی؟
در بیستون دیدم تو را یا بارگاه خسروی؟

شهزادۀ شهنامه ای یا تاجری از بوستان؟
شاید برایم خوانده ای از مثنوی معنوی!

آهنگ چشمان تو را من در کجا بشنیده ام؟
در وردهای هندوان یا آیه های عیسوی؟

از دشتهای زاگرسی یا آذران آبادگان؟
این خنده ها را دیده ام! کوردی گیان یا ساروی؟!

بوی بهاران میدهی! از باغ فردوس آمدی؟
یا چیده ای باغی ز گل از دشت های دنیوی؟

بگذشته ای از مرزها از خط تردید و یقین
کین گونه در اندیشه ام ایمان و باور می شوی

در قلب من پاینده ای ای آشناتر از نفس
هر چند چون خورشید و مه از قاب چشمم می روی

دانم که این کوته غزل، گویای حُسن تو نبود
یک روز تقدیمت کنم، هفتاد دفتر مثنوی...
 

amir mohamad

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
1,442
4,062
مدال‌ها
2
ای بی تو دل تنگم بازیچه ی توفان ها
چشمان تب آلودم باریکه ی باران ها

مجنون بیابان ها افسانه ی مهجوری است
لیلای من اینک من مجنون خیابان ها
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,152
مدال‌ها
3
از شمس مي نويسي و با ماه مي پري
در مشت سيب سرخي و بر پشت خنجري

موي طلايي تو کجا روي من کجا ،
هندوي سبزه را چه به بازار زرگري ؟

من در کدام پرده فراخوانده مي شوم
خود پرده مي کشاني و خود پرده مي دري

تا راه مي زنم که ببينم ، مخالفي
تا آه مي کشم که بگويم ، مکدري

تو ، لذت مکاشفه در باغ هاي مسـ*ـت
من قفل زنگ خورده جا مانده بر دري

هم در غزل غزال تو را جُست رودکي
هم در قصيده قصد تو را داشت انوري

کابوس رد پاي تو را خواب ديده ام
از هرچه بگذريم ..مبادا که بگذری !
 

amir mohamad

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
1,442
4,062
مدال‌ها
2
این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیده‌ام
این بار من یک بارگی از عافیت ببریده‌ام

دل را ز خود برکنده‌ام با چیز دیگر زنده‌ام
عقل و دل و اندیشه را از بیخ و بن سوزیده‌ام

ای مردمان ای مردمان از من نیاید مردمی
دیوانه هم نندیشد آن کاندر دل اندیشیده‌ام
 
بالا پایین