جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مشاعره مشاعره با حرف "ب"

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط ! ~ ARYA TOSI ~ ! با نام مشاعره با حرف \"ب\" ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 26,034 بازدید, 1,004 پاسخ و 9 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع مشاعره با حرف \"ب\"
نویسنده موضوع ! ~ ARYA TOSI ~ !
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MAHVIN*

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3
بی او سحر کی می‌شود این شام؟ یلدا جان!
اینقدر امشب را مکش تو بر درازا، جان!

ماه من امشب کامل اندر آسمان تابد
امشب شب مهمان‌نوازی‌هاست دریا جان!

آواره در صحرای آغوش تو خواهم مرد
حالا که دل را کرده‌ای دیوانه، لیلا جان!

یک لحظه کاش این عشق را از یاد می‌شد برد
دیگر رسیده بر لبم از دست غم‌ها، جان

سهم من از چشمان او دیدار در خواب است
ممنون که هستی همره این خسته، رویا جان!

بی‌ روسری بیرون نیا در کوچه‌ها لطفاً
شهری شود آشفته‌ی موی تو زیبا جان!
 

پایان

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,291
14,390
مدال‌ها
2
بامدادان که کبوترها
بر لب پنجره باز سحر غلغله می‌آغازند
جان گل رنگ مرا
بر سر دست بگیر
به تماشاگه پرواز ببر
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3
بیابانی‌ است عشق ای دل! که پیدا نیست پایانش
به منزل کی رسی تا گم نگردی در بیابانش؟!
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,765
46,818
مدال‌ها
7
بیخودم کن که از آن حالتم آزادی‌هاست
بنده‌ی آن نفرم کز خود خود آزادند
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3
برق نگاهش رفت! چشمان تری داشت
این روز ها بی عشق، حال بهتری داشت

دیشب میان گریه ها از یاد بردم...
اردیبهشتی را که در پی آذری داشت!

من فکر می‌کردم نخواهد رفت! هرچند
او در سرش انگار فکر دیگری داشت...

این درد تنها سهم انسان نیست! شاید
از یک کبوتر هم بپرسی، دلبری داشت!

شاید گلی پژمرده در گلدان ایوان
در انتظار یار، چشمی بر دری داشت

پرسید زاهد: «معتقد هستی به محشر؟!»
گفتم که آری... چشم های محشری داشت!

گمراه بسیار است اینجا! کاش اللّه
در بین موهای تو هم پیغمبری داشت

مغلوب و سرگردان، کجا باید گریزد؟!
شاهی که پیش از جنگ، روزی کشوری داشت!

اعدام میشد! کاش اما فرصتی بود
شاید که این بیچاره حرف آخری داشت...
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,157
مدال‌ها
3
بی تفاوت می نشینم از سراجبارها
مثل از نو دیدن صدباره ی اخبارها

خانه هم از سردی دلهای ما یخ میزند
در سکوت ما،صدا می آید از دیوارها

هرشبم بی تابی و بی خوابی و بی حاصلی
حال و روزم را نمی فهمند جز شب کارها

دوستت دارم ولی دیگرنخواهم گفت چون
"دوستت دارم" شده قربانی تکرارها

خنده های زورکی را خوب یادم داده ای
مهربان بودی ولیکن مثل مهماندارها

گفت تا امروز دیدی من دلی را بشکنم؟
بغض کردم، خودخوری کردم نگفتم بارها
 

پایان

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,291
14,390
مدال‌ها
2
بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید همه روح پذیرید

بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید
کز این خاک برآیید سماوات بگیرید

بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید
که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید

یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان
چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید

بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا
بر شاه چو مردید همه شاه و شهیرید‌

بمیرید بمیرید و زین ابر برآیید
چو زین ابر برآیید همه بدر منیرید

خموشید خموشید خموشی دم مرگ است
هم از زندگی است این که ز خاموش نفیرید
 
بالا پایین