مشاعره مشاعره با حرف "ت"

[Tara Motlagh]

تا درون آمد غمش از سی*ن*ه بیرون شد نفس
نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را

 

[نیما نصر]

تو خود نظیر نداری و گر بود به مثل
من آن نیم که بدل گیرم و نظیر از دوست

رضای دوست نگه دار و صبر کن سعدی
که دوستی نبود ناله و نفیر از دوست

 

[Tara Motlagh]

تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتشِ مهر رخ جانانه بسوخت

سوز دل بین که ز بس آتش اشکم، دل شمع
دوش بر من ز سر مهر، چو پروانه بسوخت

 

[Raaz67]

تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و زیبایی

دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی

 

[K i @ n]

تا چند بر آن عارض بر رغم نگاه من
از حلقه گیسویت گل های نظر خندد

 

[Raaz67]

تو که از صورت حال دل ما بی‌خبری

غم دل با تو نگویم که ندانی دردم

 

[K i @ n]

تو اما وارد رگ هایم شدی
و همه چیز تمام شد
و خیلی سخت است
بخواهم از تو شفا یابم !

(غسان کنفانی)

 

[Tara Motlagh]

ترک حیات گفتیم کام از لبش گرفتیم
الحق که جای رشک است بر کامرانی ما

 

[K i @ n]

هایکو:

تو که نیستی
خشکم
زیر باران پائیز

 

[Raaz67]

تو دیدی هیچ عاشق را که سیری بود از این سودا

تو دیدی هیچ ماهی را که او شد سیر از این دریا