مشاعره مشاعره با حرف " خ "

[ill_mah]

خرسندم از خرابی دل زان که عاقبت
ویران سرای عشق تو تعمیر می کند

 

[رستاخیز]

خیام را گر به باده متهم کنند
خیام به باده و می خوشی می‌گذراند
گیرم که می گناه است تو باده ننوشیده بگذران
گیرم که می گناه است ، کار می خواران خدا قضاوت بکند

 

[ill_mah]

خار و گل هر دو ز یک شاخ برآیند ولی
این یکی مرهم جان وان دگری نیشتر است

 

[رستاخیز]

خار و گل مکمل یکدگرند
این یکی زیبایی به خار می دهد
آن یکی امنیت به گل می دهد
خار و گل در کنار هم رویی زیبا می دهند

 

[ill_mah]

خمر دنیا با خمار و گل به خار آمیخته ست
نوش می خواهی هلا! گر پای داری نیش را

 

[رستاخیز]

خمر دنیا پنهانی نوشم از خدا مغفرت جویم
تا پای دار خمری بنوشم خدا را وقت رستاخیز عادل بجویم

 

[نیما نصر]

خورده رضوان ساغري از دست ساقي الست
عرش مسـ*ـت و فرش مسـ*ـت و خلد مسـ*ـت و حور مسـ*ـت

 

[رستاخیز]

خداوند از ازل مهتر آفرید
هر چه خوبیست دور هم گرد آورید
خداوند به سجده ی من نیازی نداشت
من نفهمیدم که این سجده خودم را شد نیاز

 

[ill_mah]

خبر عمر ز هم بی خبران می گیرند
هیچ ک.س نیست که گیرد خبر از حاصل عمر

 

[نیما نصر]

خوش به حال روزگار

خوش به حال چشمه‌ها و دشت‌ها

خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها

خوش به حال غنچه‌های نیمه باز

خوش به حال دختر میخک که می‌خندد به ناز

خوش به حال جام لبریز از شراب

خوش به حال آفتاب