- Dec
- 7,765
- 46,793
- مدالها
- 7
دلا بسوز و به جان برفروز آتش عشقدانی که چیست دولت دیدار یار دیدن
در کُوی او گدائی بر خسروی گزیدن
از جام طمع بریدن آسان بود و لیکن
از دوستان جانی مشکل توان بریدن
خواهم شدن ببستان چون غنچه با دل تنگ
وانجا به نیکنامی پیراهنی دریدن
گه چون نسیم با گل راز نهفته گفتن
گه سرّ عشقبازی از بلبلان شنیدن
بوسیدن لب یار اوّل ز دست مگذار
کاخر ملول گردی از دست و لب گزیدن
فرصت شمار صحبت کز این دوراهه منزل
چون بگذریم دیگر نتوان بهم رسیدن
گوئی برفت حافظ از یاد شاه یحیی
یا رب بیادش آور درویش پروریدن
کزین چراغ تو دودی به چشم کَس نرود