مشاعره مشاعره با حرف "س "

[ستایش شهریوری]

سر برآرید حریفان که سبویی بزنیم
خواب را رخت بپیچیم و به سویی بزنیم

 

[Fatemeh.kaf]

سر شوریده‌ای آورده‌ام از وادی مجنون
تهی سازید از سنگ ملامت جیب و دامان‌ها

 

[mobina01]

سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند
همدم گل نمی‌شود یاد سمن نمی‌کند؟

 

[ستایش شهریوری]

سر برآرید حریفان که سبویی بزنیم
خواب را رخت بپیچیم و به سویی بزنیم

 

[Tara Motlagh]

سی*ن*ه پر حسرت و سیمای خندانم ببین
زیر چتر نسترن آتش فروزان می‌کنم

دیده بر هم می‌نهم تا بسته ماند سر عشق
این حباب ساده را سرپوش طوفان می‌کنم

 

[ستایش شهریوری]

سرو زیبای من، رشد کن و به تعالی برس تا بتوان به توکل بر خداوند برسی

 

[Tara Motlagh]

ساده از "من بی تو می میرم" گذشتی خوب من
من به این یک جمله‌ی خود سخت ایمان داشتم

لحظه‌ی تشییع من از دور بویت می‌رسید
تا دو ساعت بعد مرگم همچنان جان داشتم

 

[ستایش شهریوری]

سر برآرید حریفان که سبویی بزنیم
خواب را رخت بپیچیم و به سویی بزنیم

 

[amir mohamad]

سر برآرید حریفان که سبویی بزنیم
خواب را رخت بپیچیم و به سویی بزنیم

سر رشتهٔ شادیست خیال خوش تو
سرمایهٔ گرمیست مها آتش تو

هرگاه که خوشدلی سر از ما بکشد
رامش کند آن زلف خوش سرکش تو

 

[Dijor]

سر رشتهٔ شادیست خیال خوش تو
سرمایهٔ گرمیست مها آتش تو

هرگاه که خوشدلی سر از ما بکشد
رامش کند آن زلف خوش سرکش تو

سرد است شب همچو دستان یخ من

سرد است شب همچو نگاه آخر تو