مشاعره مشاعره با حرف "س "

[ill_mah]

سخت نازک گشت جانم از لطافت‌های عشق

دل نخواهم
جـان نخواهم
آنِ مَن کـو؟
آنِ مَن؟

‌‎‌‌‎‌‌‎

 

[Tara Motlagh]

سردمهری بین که ک.س بر آتشم آبی نزد
گرچه همچون برق از گرمی سراپا سوختم

سوختم اما نه چون شمع طرب در بین جمع
لاله‌ام کز داغ تنهایی به صحرا سوختم

همچو آن شمعی که افروزند پیش آفتاب
سوختم در پیش مه رویان و بی‌جا سوختم

 

[پایان]

سیر نمی شوم زتو ، ای مه جان فزای من
جور مکن جفا مکن ، نیست جفا سزای من

با ستم و جفا خوشم ، گرچه درون آتشم
چونکه تو سایه افکنی بر سرم ای همای من

 

[ill_mah]

سرت‌ گرم‌ است‌ و‌ جای‌ خالی‌ من‌ را نمی‌بينی

نمی‌آيد‌ به‌ چشم‌ هيچ‌كس‌افتــادنِ‌ مویی ...

 

[پایان]

سرخوش زسبوی غم پنهانی خویشم
چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم

 

[ill_mah]

سلام خمره سركه ، سلام اصلِ شراب
سلام حضرت دلبر ، سلام باده ناب

سلام بر گل مريم ، سلام شيره ياس
سلام رونقِ قمصر ، سلام عطرِ گلاب

سلام سنبلِ گلشن سلام سروِ خرام
سلام بر پسِ پرده ، سلام رمزِ حجاب

سلام مرهمِ سينه ، سلام زخمِ رفيق
سلام حرفِ نگفته ، سلام بغضِ حُباب

سلام زُلفِ پريشان ، سلام قرصِ قمَر
سلام ناوكِ مژگان ، سلام غمزه عِتاب

سلام علت طوفان ، سلام ذرّه ى خاك
سلام مخملِ آتش ، سلام شوكتِ آب

سلام پرده آخر ، سلام سيمِ سه تار
سلام ولوله دف ، سلام چنگ و رُباب

سلام ليلى و مجنون سلام كوه و تَبَر
سلام ماه و ستاره ، سلام اُسطرلاب

سلام بر تهِ فنجان ، سلام بر لبِ جام
سلام ساغرِ ساقى ، سلام رندِ خراب

 

[پایان]

سينه تنگِ من و بار غمِ او هيهات
مرد اين بارِ گران نيست دل مسکينم

 

[pen lady]

سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی چه خیال ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی

سعدی

 

[پایان]

سوی تو این خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پر کشیدن است

 

[pen lady]

سی*ن*ه مالامال درد است ای دریغا مرهمی

دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی