مشاعره مشاعره با حرف "ف"

[Tara Motlagh]

فرقی میان خوب و بد روزگار نیست

وقتی کسی برای تو چشم انتظار نیست!

 

[پایان]

فراق از عمر من می کاهد
ای نامهربان! رحمی

 

[Tara Motlagh]

فقط خدا نکند عشق آرزو باشد
دلیلِ این همه اندوه کاش او باشد!

چو دیگران خبر از داستانِ ما دارند
در این میانه کجا بیمِ آبرو باشد؟

 

[amir mohamad]

فرصتی داری زگرد اضطراب دل برآ
همچوخون پیش ازفسردن از رگ‌بسمل برآ

ریشهٔ الفت ندرد دانهٔ آزادی‌ات
ای شرر نشو و نما زین‌کشت بیحاصل‌برآ

 

[Tara Motlagh]

فلک اگر دهدم اختیار عزت و خواری
به‌ گنج پا زنم و یک دلِ خراب‌ گزینم

 

[پایان]

فغان که سخت به افسوس می رود ایام

نه جام باده به دور و نه دور چرخ به کام

نه غیر بر سر صلح و نه چرخ بر سر مهر

نه بخت تیره مساعد نه یار وحشی رام

 

[amir mohamad]

فدای قاصد جانان کز او آسوده شد جانم
بشارت های خوش داد از اشارت‌های جانانم

به عالم هیچ عیشی را از این خوش‌تر نمی‌دانم
که جام از من تو بستانی و من کام از تو بستانم

 

[Tara Motlagh]

فغان که کوهکنِ ساده دل نمی داند
که راه، در دلِ خوبان به زور نتوان یافت

 

[amir mohamad]

فرصت دیدن گل آه که بسیار کمست
و آرزوی دل مرغان چمن بسیار است

دل من در هوس سرو و سمن رخساریست
ورنه برطرف چمن سرو و سمن بسیار است

 

[ستایش شهریوری]

فلک را تا فروغ از اختران است
زمین را تا طراز از دلبران است