مشاعره مشاعره حرف " چ "

[leylii]

چند پرسی ز من چیستم
نیستم نیستم نیستم من

 

[پایان]

چون به رخ عرق فشان میکشی آستین فرو

آب حیات میرود پیش تو در زمین فرو

 

[amir mohamad]

چو عشق را تو ندانی بپرس از شب‌ها
بپرس از رخ زرد و ز خشکی لب‌ها

چنان که آب حکایت کند ز اختر و ماه
ز عقل و روح حکایت کنند قالب‌ها

 

[پایان]

چنان بزی که اگر خاک ره شوی ک.س را

غبار خاطری از رهگذار ما نرسد

 

[ill_mah]

《چه کرده ام که مرا از خودت نمی دانی
به پیشِ هرکه رَوی پیشِ من نمیمانی

دو خط نامه نویسند جوابِ آن بدهی
هـزار نـامه نوشتـم، یکی نمی خوانی》

 

[نیما نصر]

چو شب به راه تو ماندم که ماه من باشی

چــــراغ خلــــوت این عـاشق کهـــن باشی

 

[ill_mah]

چادر گل گلی ات را دو سه روزی سر کن..

تا مگـر باغچـه ها عـطـر بـهــاری گیـرند..

 

[پایان]

چه جای گل که تو لبخند می‌زدی با مهر
چه جای عمر که خواب خوش طلایی بود

هزار بوسه به سوی خدا فرستادم
از آنکه دیدن تو قسمت خدایی بود

 

[نیما نصر]

چنـان میــل دل دیوانــــه را سوی تــو می بینم

که هر جا گم شد او را بر سر کوی تو می بینم

 

[پایان]

چشم ناپاک فلک زین همگان کورشود
تاکه هرکوچشم کوته نظران کورشود