- Apr
- 63
- 793
- مدالها
- 2

به نام خالق انسان
نام اثر: منتزع| به معنای جداشده
نویسنده: خانم.میم « فاطمه محمدی»
عضو گپ نظارت: (8)S.O.W
ژانر: عاشقانه، تراژدی، معمایی
خلاصه:
همه چیز از آن کوچهی تنگ و تاریک شروع شد، هنگامی که از میان زوزهی سگهای خیابانی نجاتش داد... دلش را به او باخت بدون آنکه بداند او کیست و اهل کجاست؟!
زمانی به خودش آمد که از خواب تزویر و حیلهی زندگی بیدار شده بود؛ اما دیگر کار از کار گذشته بود... .
روی آوار زندگیِ مخروبهاش نشسته و آنچه پیش آمده بود را بار دیگر با خود دوره میکرد و تازیانههای مصیبتش را به جان میخرید.
مقدمه: دوری، واژهی غریبی بود که خود را به جبر زمانه به آن میفریفتم؛ اما چگونه خود را فریب دهم که این طلاق جسمها، جان از تنم نزداید؟
نه؛ شاید اگر جان بدهم بتوانم مجدد آغوش پر مهر تو را چنان تکریم و تقدیس بدارم تا دل بسوزاند از چرخ فلک و روح از کالبدم سوا ندارد.
شنوای نظرات پر مهر و سازندهی شما:

نقد آثار کاربران - داستان کوتاه منتزع | خانم.میم کاربر انجمن رمان بوک
بۀنام پدید آورندهئ قلـم نام اثر: منتزع| به معنای جداشده نویسنده: خانم.میم « فاطمه محمدی» ژانر: معمایی، عاشقانه، تراژدی خلاصه: همه چیز از آن کوچهی تنگ و تاریک شروع شد، هنگامی که از میان زوزهی سگهای خیابانی نجاتش داد... دلش را به او باخت بدون آنکه بداند او کیست و اهل کجاست؟! زمانی به...

آخرین ویرایش: