جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار مهدی اخوان ثالث

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام مهدی اخوان ثالث ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,742 بازدید, 170 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع مهدی اخوان ثالث
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
در این جادوی شبِ
پوشیده از برگِ گلِ کوکب...
دلم دیوانه بودن
با تو را می خواست...
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
مردم! ای مردم

من همیشه یادمست این، یادتان باشد
نیم شب ها و سحرها، این خروس پیر
می خروشد، با خراش سی*ن*ه می خواند.
گوش ها گر با خروش و هوش با فریادتان باشد.

مردم! ای مردم
من همیشه یادمست این، یادتان باشد.

و شنیدم دوش، هنگام سحر می خوانْد.
باز،
این چنین با عالم خاموش فریاد از جگر می خوانْد:
مردم! ای مردم،
من اگر جغدم، به ویرانْ بوم
یا اگر بر سر
سایه از فَرِّ هما دارم،
هر چه هستم از شما هستم؛
هر چه دارم، از شما دارم.

مردم! ای مردم
من همیشه یادمست این، یادتان بش
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
اگر روزم پریشان شد،
فدای تاری از زلفش

که هر شب با خیالش
خواب‌های دیگری دارم
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
من چو پیغامی به بال مرغک پیغامبر بسته،
در نجیبِ پرشکوهِ آسمان پرواز می‌کردم.
تکیه داده بر ستبرِ صخرهٔ ساحل،
با بلورین دشتِ صیقل‌خوردهٔ آرام،
راز می‌کردم.

می‌فشاندم گاه -بی‌قصدی-
در صفای برکه مشتی ریگِ خاک‌آلود.
و زلالِ سادهٔ آیینه‌وارش را
با کدورت یار می‌کردم.
و بدین اندیشه لختی می‌سپردم دل
که زلالی چیست پس، گر نیست تنهایی؟
باز با مشتی دگر تنهایی‌اش را همچنان بیمار می‌کردم.
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
امشَب
دلم آرزوی تُو دارد
نجوا کنان و بی آرام

خوش با خُدایش
می‌نالد و
گفت و گوی تُو دارد....
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
منزلی در دوردستی هست بی شک هر مسافر را،
این‌چنین دانسته بودم، وین چنین دانم. لیک
ای ندانم چون و چند ! ای دور !
تو بسا کاراسته باشی‌به‌آیینی که دلخواه‌ست.
دانم این که بایدم سوی تو آمد، لیک
کاش این را نیز می‌دانستم، ای نشناخته منزل !
که از این بیغوله تا آنجا، کدامین راه
یا کدام است آن که بیراه‌ست.
ای برایم، نه به رایم ساخته منزل!
نیز می‌دانستم این را، کاش،
که به سوی تو چها می‌بایدم آورد؟
دانم ای دور عزیز! این نیک می‌دانی
من پیاده‌یْ ناتوان تو دور و دیگر وقت بیگاه‌ست.
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
رویش عشق
سر آغاز کتاب من و توست
گوش کن
این صدای دل یک بلبل مسـ*ـت
در تمنای گلی است
که به او میگوید
تا ابد
لحظه به لحظه دل من
با همه مستی و شیدایی و عشق
همه تقدیم تو باد
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
شبان آهسته می‌گِریَم که شاید کم شود دردم
تحمل می‌رود اما شب غم سر نمی‌آید

چه سود از شرح این دیوانگی‌ها بی‌قراری‌ها
تو مَه، بی‌مهری و حرف مَنَت باور نمی‌آید

ز دست و پای دل بر گیر این زنجیر جور، ای یار
که این دیوانه گر عاقل شود دیگر نمی‌آید
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
امشب
به یاد مخملِ زلفِ نجیب تو
شب را
چو گُربه‌ای که بخوابد به دامنم،
من ناز می‌کنم ...!
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
امشب اندوه تو بیش از همه شب شد یارم
وای ازین حال پریشان که من امشب دارم

کاش یکباره زنم خیمه به صحرای عدم
دیگر ای زندگی از روی تو هم بیزارم

قصه ی روز و شب من سختی مختصر است
روز در خواب خیالاتم و شب بیدارم

شب و روزی همه یکسان گذرد بر من و من
اندرین دایره سرگشته تر از پرگارم

ترک می گفتمت ار بود به من ، چون همه چیز
حیف در کار تو ای مرغ نفس ناچارم
 
بالا پایین