جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار نجمه زارع

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام نجمه زارع ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,060 بازدید, 108 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع نجمه زارع
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
تا چه پیش آید برای من... نمی دانم هنوز!

دوری از تو می شود منجر به خیلی چیزها

هیچ حرفی نیست، دارم کم کم عادت می کنم

من به این افکار زجر آور... به خیلی چیزها
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
به یک پلک تو می بخشم تمام روز و شب ها را
که تسکین می دهد چشمت غم جانسوز تب ها را

به دست آور دل من را چه کارت با دلِ مردم!
تو واجب را به جا آور رها کن مستحب ها را

دلیلِ دل خوشی هایم! چه بُغرنج است دنیایم!
چرا باید چنین باشد؟ نمی فهمم سبب ها را

بیا این بار شعرم را به آداب تو می گویم
که دارم یاد می گیرم زبان با ادب ها را

غروب سرد بعد از تو چه دلگیر است ای عابر
برای هر قدم یک دم نگاهی کن عقب ها را
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست
عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست

ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد
کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست

در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید
هی صدا در کوه،هی “من عاشقت هستم” شکست

بعد تو آیینه های شعر سنگم میزنند
دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست

عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست

وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
عابرانی که گذشتید ز غم! مرحمتی
به منِ عاجز مسکین که به پا محتاجم...

گفته بودید دعاتان کنم ای مردم شهر
آه ! شرمنده که من ـ خود ـ به دعا محتاجم...
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
چگونه از "تو" بگویم که عاشقانه نباشد؟!
شده ست چشم "تو" روزی پر از بهانه نباشد!؟

مرا ز عشق نترسان! خودم چشیده ام آن را
دل مرا بزن آتش کز او نشانه نباشد

در این همیشه ی شرجی، می آوری چه به روزم؟
برای وسعت چشمت اگر کرانه نباشد

چنین که می شکنی دل، بیا و حق بده این را
که دلشکسته تر از من در این زمانه نباشد

"تو" ای یگانه ترینم! قبول کن که چنینم
اثر نمی کند عشقی اگر یگانه نباشد

پدر رسیده به خانه و نان تازه به دستش
بیا که سهم ندارد کسی که خانه نباشد
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
خبـــــر بــــــه دورترین نقطه ی جهان برسد
نخواست او به منِ خسته بــی گمان برسد


شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشمِ خودت
کسی کــــــه سهم تو باشد به دیگران برسد
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
لکنت شعـــر و پــریشانی و جنجال دلم
چه بگویم که کمی خوب شود حال دلم

کاش میشد که شما نیز خبــر دار شوید
لحظه‌ای از مـــن و از درد کهنســال دلم
 
بالا پایین