جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار نجمه زارع

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام نجمه زارع ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,060 بازدید, 108 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع نجمه زارع
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد

قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست

وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد

پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
از همان لحظه که این فاصله را آب زدم
جز تو از هرکه گذر کرد دلم می گیرد

تا تو نقاش دل تنگ منی دقت کن
برگ ها را نکنی زرد دلم می گیرد
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
پشت دیوار همین کوچــه به دارم بزنید
من که رفتم بنشینید و هوارم بزنید

باد هم آگهی مرگ مرا خواهد برد
بنویسید که بد بودم و جارم بزنید

من از آیین شما سیر شدم، سیر شدم
پنجه در هر چه که من واهمه دارم بزنید

دست هایم چقدر بود و به دریا نرسید
خبر مرگ مرا طعنـه به یارم بزنید

آی! آنها! که به بی برگی من می خندید
مرد باشید و بیایید و کنارم بزنید
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
شبیه قطره بارانی که آهن را نمی فهمد

دلم فرق رفیق و فرق دشمن را نمی فهمد

نگاهی شیشه ای دارم به سنگ مردمک هایت

الفبای دلت معنای «نشکن!» را نمی فهمد
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,243
مدال‌ها
9
بی تو اندیشیده‌ام کمتر به خیلی چیزها
می‌شوم بی‌اعتنا دیگر به خیلی چیزها

می‌روم هر چند بعد از تو برایم هیچ چیز...
بعد من اما تو راحت‌تر به خیلی چیزها
 

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,607
15,559
مدال‌ها
6
نجمه زارع، از شاعران دهه ی شصت می باشد که عمر کوتاهی داشت. نجمه زارع در این عمر کوتاهش، حدود 30 عنوان برگزیده در کنگره های شعر و 4 دفتر شعر، نام خود را در حافظه ی ادبی ایران ثبت کرد.
مختصری از زندگی نجمه زارع
نجمه زارع در 29 آذرماه 1361 در شهرستان کازرون دیده به جهان گشود. وی شش ماه پس از تولد همراه با خانواده‌اش به قم عزیمت نمود و در آنجا ساکن شدند. دوران دبستان را در مدرسه‌ی «اوسطی» قم گذراند و دوران راهنمایی و دبیرستان را به ترتیب در مدارس «نرجسیه» و «شهدای چهارمردان» پشت سر گذاشت. طی سال‌های 79 تا 81 در دانشگاه همدان به تحصیل در رشته‌ی عمران پرداخت و سرانجام، با اشتباه پزشک معالجش در 31 شهریور 1384 در بیمارستان گلپایگانی بر اثر ترزیق داروی بیهوشی چند روز به مرگ مغزی دچار شده بود و دارفانی را وداع گفت.امید می رفت که خانم زارع بتواند موفقیت و اشعار تازه ی را بسراید ولی عمر او در اوج جوانی به پایان رسید.
 

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,607
15,559
مدال‌ها
6
دو ساعتی که به اندازه‌ ی دو سال گذشت

تمام عمرِ من انگار در خیال گذشت

ببند پنجره ها را که کوچه ناامن است

نسیم آمد و نشنید و بی‌ خیال گذشت

درست روی همین صندلی تو را دیدم

نگاه خیره ‌ی تو،لحظه ای که لال گذشت

چه ساعتی‌ است ببخشید؟… ساده بود اما

چه‌ ها که از دل تو با همین سؤال گذشت

گذشت و رفت و به تو فکر می‌کنم،تنها

دو ساعتی که به اندازه ‌ی دو سال گذشت
 

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,607
15,559
مدال‌ها
6
شعر دوم:

تا می ‌کشم خطوطِ تو را پاک می ‌شوی

داری کمی فراتر از ادراک می ‌شوی

هر لحظه از نگاهِ دلم می‌ چکی ولی

با دستمالِ کاغذی ‌ام پاک می ‌شوی

این عابران که می ‌گذرند از خیال من

مشکوک نیستند تو شکاک می ‌شوی

تو زنده ‌ای هنوز برایم گمان نکن

در گورِ خاطرات خوشم خاک می ‌شوی

باید به شهرِ عشق تو با احتیاط رفت

وقتی که عاشقی چه خطرناک می‌شوی
 

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,607
15,559
مدال‌ها
6
تونیستی و این در و دیوار هیچ ‌وقت…

غیر از تو من به هیچ ‌ک.س انگار هیچ ‌وقت…

این‌ جا دلم برای تو هِی شور می‌زند

از خود مواظبت کن و نگذار هیچ‌ وقت…

اخبار گفت شهر شما امن و راحت است

من باورم نمی‌شود،اخبار هیچ ‌وقت…

حیفند روزهای جوانی،نمی‌شوند

این روزها دو مرتبه تکرار هیچ ‌وقت

من نیستم بیا و فراموش کن مرا

کی بوده‌ام برات سزاوار؟… هیچ ‌وقت!

بگذار من شکسته شوم،تو صبور باش

جوری بمان همیشه که انگار هیچ ‌وقت…
 
بالا پایین