- Jan
- 110
- 711
- مدالها
- 2
گیلاس، میدانستم که دیگر اشک ریختن و گله کردن نیز زخمهای این قلب را مداوا نمیکند. دوباره شکست و دوباره محروم شدن از تو نصیبم شده بود.
گیلاس، به گمانت برای همه رسم روزگار چنین است؟ همهی عاشقان را از معشوقان خود جدا میسازد یا من تنها بازیچهی خلقت بودم؟
خدایا اگر قرار بود چنین کنی چرا آن روز نزد من آوردیاش؟ اگر هم آوردیاش لااقل قلب سنگ را به ضربان نمیانداختیاش.
خدایا نکند پیش از سنگ بودن گناهکار بودم؟ آخر این همه رنج منطقی نیست.
گیلاس، به گمانت برای همه رسم روزگار چنین است؟ همهی عاشقان را از معشوقان خود جدا میسازد یا من تنها بازیچهی خلقت بودم؟
خدایا اگر قرار بود چنین کنی چرا آن روز نزد من آوردیاش؟ اگر هم آوردیاش لااقل قلب سنگ را به ضربان نمیانداختیاش.
خدایا نکند پیش از سنگ بودن گناهکار بودم؟ آخر این همه رنج منطقی نیست.
آخرین ویرایش: