مشاعره یک دوبیتی بگو

[مژگان سلاجقه]

این غزل آن غزل خواجه نظیری است که گفت
تا سر شیشه می وا نشود وانشویم
#صائب_تبریزی

 

[مژگان سلاجقه]

با درد نبودنش که خو میکردم
با دیده تر به جاده رو میکردم
می آمد و خنجری به قلبم میزد
میرفت و دوباره من رفو میکردم
#نیما_یوشیج

 

[مژگان سلاجقه]

‌
مرا تا جان بُوَد، جانان تو باشی
ز جان خوشتر چه باشد، آن تو باشی
دلِ دل هم تو بودی تا به امروز
وزین پس نیز جانِ جان تو باشی...
#خاقانی

 

[مژگان سلاجقه]

‌من نگاهش ميکنم ، او هم نگاهم ميکند!
او برای دل بريدن ، من برای دل بری
عشق یعنی تار موهای تنت می ایستند
هر زمان که اسم اورا روی لب می آوری
#فریدون_مشیری

 

[مژگان سلاجقه]

‌ز من مپرس کیَم، یا کجا دیارِ من است
ز شهرِ عشقم و دیوانگی شعارِ من است
منم ستارهٔ شام و تویی سپیدهٔ صبح
همیشه سویِ رهت چشم انتظار من است
#سیمین_بهبهانی

 

[مژگان سلاجقه]

من همان رودم که بهر دیدنت مرداب شد
ماه من! بس کن ندیدن های بی اندازه را
دل فرو می ریزد و تنها تماشا می کنم
مثل سربازی سقوط آخرین دروازه را
#حسین_دهلوی

 

[مژگان سلاجقه]

‌
می‌روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه‌ی خویش
به خـــدا میبرم از شهــر شــما
دل شوریده و دیوانه‌ی خویش•
#فروغ_فرخزاد

 

[مژگان سلاجقه]

عمری به سر دویدم در جستجوی یار
جز دسترس به وصل وی‌ام آرزو نبود
دادم درین هوس، دل دیوانه را به باد
این جستجو نبود ...
#هوشنگ_ابتهاج

 

[مژگان سلاجقه]

به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه‌ای بند نشد
لب تو میوه ممنوع ولی لب‌هایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد

 

[مژگان سلاجقه]

با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ ک.س، هیچ ک.س اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سی*ن*ه خداوند نشد